- اونجا که جاندی برای اولین بار جلوی زورگوییهای جونپیو می ایستاد و وقتی جونپیو بهش می گفت کفشم رو به جای دوستت لیس بزن و جاندی بستنی رو میکوبوند توی صورت جونپیو.
- جونپیو برای جاندی شایعه درست کرده بود که حامله س و جاندی اومد و یه لگد زد توی صورتش و بهش گفت چطور میتونی برای یه دختر پاکدامن همچین شایعه ای درست کنی، من حتی تا به حال پسری رو نبوسیدم.
- جونپیو فکر میکرد جاندی عاشقشه که بهش گفته من پاکدامنم و میارش خونه ش ولی جاندی بهش میگه همه چیز رو نمیشه با پول خرید.
- جونپیو به جاندی میگفت چرا از من متنفری، من که خوشگلم و... جاندی بهش میگفت از موهای فرفریت و کارتهای قرمزت و... متنفرم.
- جونپیو وقتی میفهمید جاندی رفته جنوب همه رو میبرد اونجا.
- اونجا که دوست دختر جیهو به جاندی لباس میداد و آرایشش میکرد و بهش کفش میداد و میگفت کفشهای خوب آدم رو جاهای خوب میبرن. وقتی جاندی میومد توی مهمونی همه دهنشون باز میموند. جاندی روی پاهای جیهو میرقصید.
- جونپیو داشت غرق میشد و جاندی نجاتش میداد.
- اونجا که جونپیو میرفت جاییکه همیشه جاندی جیهو رو میدید و بهش میگفت مگه اینجا رو خریدید و میخواست جاندی رو بوس کنه و جاندی نمیذاشت و جونپیو میگفت من اینقدر نفرت انگیزم؟
- وقتی جاندی حیهو رو با دوست دخترش دید، جونپیو میومد کمکش میکرد و وقتی از جاندی تعریف میکرد صدای قلب خودش رو میشنید.
- جونپیو برای جاندی عینک شنای یه شناگره رو میخرید.
- جایی که جیهو میخواست بره پیش دوست دخترش و پیشونی جاندی رو بوسید و جونپیو غیرتی شده بود.
- جایی که هواپیما رد میشد و جاندی نمیشنید جونپیو چی میگه.
- جونپیو زیر برف و سرما منتظر جاندی بود ولی جاندی خیلی دیر اومد. باهم توی تله کابین گیر کردن و حال جونپیو بد میشد.
- جونپیو به جاندی میگفت چون که یه شب رو با هم بودیم به مامان و بابات میگم مسئولیتت رو قبول میکنم.
- دوست جاندی براش پاپوش میساخت و عکسهاش رو با اون مرده پخش میکرد و جونپیو بهش میگفت از دخترهایی که راحت توی تله می افتن بدم میاد.
- وقتی جونپیو میفهمید که دوست جاندی براش پاپوش درست کرده بود، بچه های مدرسه داشتن جاندی رو میزدن و جاندی منتظر کمک بود و به یاد جیهو بود که یهو جونپیو میومد کمکش میکرد.
- جونپیو جاندی رو میبرد خونه ش و وقتی داشت صورت جاندی رو پاک میکرد چشمش به لب جاندی افتاد و دوباره صدای قلبش رو شنید.
- جونپیو توی مدرسه به همه اعلام میکرد که جاندی دوست دخترشه و همون موقع جیهو از راه میرسید و میگفت اعتراض دارم.
- جونپیو جاندی و گاایول رو با گروه اف 4 می برد مسافرت. جاندی خواب میدید که یه فال بین بهش گفت به عنوان یه زن یه چیز مهم رو از دست میدی و جاندی همش نگران بود.
- یه جونگ گاایول رو میبرد تا جاندی و جونپیو با هم تنها باشن. جونپیو جاندی رو میبرد یه جای خلوت و با مبایلش خانواده ی جاندی رو بهش نشون میداد و وقتی بلوزش رو در میاورد جاندی فکر میکرد منظور فال بین همین بوده.
- یه جونگ به گاایول میگفت میخوای کمکت کنم کرم ضد آفتاب بزنی.
- جاندی داشت غرق میشد ولی چون جونپیو شنا بلد نبود جیهو نجاتش داد.
- جونپیو برای جاندی آتش بازی راه مینداخت.
- جونپیو به جاندی پابندی میداد که به معنی اینکه میخوام بقیه ی زندگیم رو با تو بگذرونم، جاندی وقتی پیش جیهوئه پابند رو گم میکنه. جونپیو پابند رو دست جیهو میبینه و ناراحت میشه.
- یکی از قشنگترین صحنه های سريال اونجاس که جونپیو قلبش رو به جاندی نشون میداد و میگفت قلبمو قبول میکنی؟
هنوز ادامه داره...
سلام گلم باحال بودند اگه میشه عکس بزار ممنون
پاسخحذف