خلاصه و کپچرهای قسمت اول سریال My GF is a Gumiho

ما چند روز پیش قسمت 1 سريال دوست دخترم روباه نه دمه رو دیدیم امروز هم قسمت چهارش رو دیدیم... واقعا سریال خیلی باحالیه، مردیم از خنده. مخصوصا که بازیگرای فیلم هم خیلی خوب بازی میکنن. تا اینجای سریال که دیدیم خیلی خیلی قشنگه. حالا صحنه های باحال قسمت یک رو مینویسیم.

سريال با صحنه ای که می هو دنبال د وونگه و ازش میخواد دوباره گوشت گاو بخورن شروع میشه. د وونگ به می هو میگه بازم میخوای گوشت بخوری ایندفعه نمیشه و می هو میگه پس تو رو میخورم.
سریال به چند روز قبل برمیگرده و یه پیر مردی در مورد یه نقاشی که توش یه روباه بدون دم و مادربزرگ خدایان هست توضیح میده و میگه که این یه روباه نه دمه که دوست داره آدم باشه 500 سال پیش به شکل آدم اومده بوده بین مردم و به خاطر زیبایی چشمگیرش  همه ی مردها دنبالش بودن  و زنها میرن پیش مادربزرگ خدایان و ازش میخوان یه کاری کنه  و قرار میشه گومیهو (روباه نه دم) عروسی کنه ولی هیچ زنی راضی نمیشه که پسرش یا شوهرش با یه گومیهو ازدواج کنه و گومیهو اینقدر منتظر داماد میمونه  که تبدیل به روباه میشه و مادربزرگ خدایان نه دم گومیهو رو میچینه و توی اون نقاشی گرفتارش میکنه و از اون موقع تا حالا توی اون نقاشیه.

د وونگ که پول شهریه ی مدرسه ش رو موتور خریده از دست پدربزرگش فرار میکنه و خودش هم نمیدونه کجا میرسه، موبایل آنتن نمیده و میره جلوی در اتاقی که عکس گومیهو توش هست اونجا آنتن میده ولی گومیهو با موبایل خاموش باهاش صحبت میکنه د وونگ که ترسیده هر کاری که گومیهو میگه میکنه  و میره تو و برای روباه نه تا دم میکشه و از ترس فرار میکنه  همینطور که میدوئه از دره پرت میشه پایین. گومیهو هم که آزاد شده وقتی میبینه د وونگ داره می میره فکر میکنه که شاید براش مفید باشه و مهره ش رو میده بهش و زنده نگه ش میداره.

صبح که د وونگ بهوش میاد روی درخته، گومیهو میاد پیشش و بهش میگه من گومیهو ام ولی د وونگ باورش نمیشه و فکر میکنه دختره دیوونه س  هر جا د وونگ میره گومیهو دنبالش میره و مجبورش میکنه تا براش گوشت گاو بخره گومیهو دلش میخواد همینطوری خام خام گوشتها رو بخوره  ولی چون میخواست مثل یه آدم باشه صبر کرد تا کباب بشه  گومیهو یه عالمه گوشت میخوره و فقط یه تیکه گوشت مونده که د وونگ تا میخواد بخورش همچین با غضب بهش نگاه میکنه  که دوونگ هم میترسه و میذاره سر جاش میگه تو بخور  و به بهانه ی دستشویی میره بیرون و گومیهو رو قال میذاره. 

اما بازم گومیهو پیداش میکنه و به د وونگ میگه از بوت پیدات کردم، دوونگ هم میگه پس تو از همون گومیهوهایی که مردا رو گول میزنه و دل و جیگراشون رو میخوره و گومیهو ناراحت میشه و میگه اما من جون تو رو نجات دادم ولی بازم د وونگ باورش نمیشه و میگه من الان میرم تو با بوم منو پیدا کن و وقتی ماه در اومد نه تا دمت رو بهم نشون بده و مهره ت رو پس بگیر اونوقت من باور میکنم که تو گومیهویی و گومیهو میگه باشه کاری میکنم باورت بشه اونوقت تو میمیری حالا د وونگ تا برسه مدرسه (که دوستهاش میذارن اونجا بمونه) توی راه هی فکر میکنه گومیهو دنبالشه از ترس داره میمیره  وقتی میخواد لباسش رو عوض کنه دوستش پشتش رو میبینه و بهش میگه چرا زخمی شدی؟ د وونگ هم که خودش تا حالا نفهمیده بود یاد حرف گومیهو می افته که گفته بوده نجاتت دادم. 

دوستهاش که میرن هی میترسه تا اینکه گومیهو میاد. د وونگ تعجب میکنه که پیداش کرده و گومیهو توی نور مهتاب دمهاش رو به د وونگ نشون میده و مهره ش رو از د وونگ میگیره.

پایان قسمت اول