سریال با صحنه یی که یه جورایی داره ماجرای کلی فیلم رو نشون میده شروع میشه. عروسی مری و موو-کیوله که مری و موو-کیول خوشحالن یهو بابای مری دست جونگ-این گرفته و میاد میگه این عروسی نباید اتفاق بیافته و دست مری رو بزور میذاره توی دست جونگ-این. بعد یهو همه ترسناک میشن و توی قبرستون وایستادن مری هم بین دوتا دامادها ایستاده، کله ی جونگ-این هم برگشته و مری از ترس می چسبه به موو-کیول و میخواد دستش رو از توی دست جونگ-این بیاره بیرون که هرچی سعی میکنه نمیشه.
میشه گفت فیلم از اینجا شروع میشه که وسایلهای خونه ی مری رو بخاطر بدهی های باباش توقیف کردن و میبرن و خونه خالی میشه و مری میشینه وسط اتاق چشمهاش رو میبنده و از یک تا ده میشمره که وقتی چشمهاشو باز کنه غمهاش رو یادش بره. مری که عاشق سریالهای تلویزیونه. تلویزیونشو پیش همسایه گذاشته تا توقیف نشه و میره ازش میگیره. ساک وسایل شخصیش که فقط همین براش باقی مونده رو میاره و توش کتابهای درسیش رو میبینه و دلش هوای دانشگاهو میکنه که بخاطر شهریه نمیتونه بره.
توی توکیو بابای جونگ-این رو نشون میده که یه عکس قدیمی از مامان مری توی دستشه (مامان مری مثلا خیلی شبیه خودش بوده، بازیگرش یکیه) بعد خود جونگ-اینو نشون میده که برای برنامه های تلویزیونی کار میکنه و خیلی شخصیت رک و جدی داره. میاد پیش باباش بهش میگه میخوام سریال بسازم و تو روش سرمایه گذاری کن، باباش هم شرط میذاره که فقط درصورتی برات سرمایه گذاری میکنم که تو عروسی کنی.
مری همینطور که داره غذا میخوره باباش از راه میرسه و درمورد بدهی هاش که خیلی زیاده حرف میزنن که طلبکارها در رو میکوبن، هی میگن وی د-هان بیا بیرون میدونیم تو خونه ای.... مری هم میره با مظلومیت در رو باز میکنه و به طلبکارا میگه اون بابای من نیست شوهر مامانم بوده و منم گول زده، طلبکارها هم دلشون میسوزه دارن میرن که اشتباهی مری درو باز میذاره و اونا باباشو میبینن و بلآخره باباش یه جورایی از پنجره فرار میکنه. مری تنها میشینه داره سریال نگاه میکنه که دوستاش زنگ میزنن و میگن ما مستیم بیا ما رو ببر. مری هم میره پیش دوستاش، دوستاش کلی گله میکنن که چرا دیگه با ما نمیای بیرون نیمخوای پول خرج کنی و اینا... بعد میگن بیاید بریم کلوب حال کنیم. سر راه مری با ماشین آروم به موو-کیول میزنه و پیاده میشه بره ببینه که به چی زده میبینه آدمه و کلی با دوستاش میترسن، میخواد ببینه موو-کیول حالش خوبه یا نه تا چهره ی همو میبینن، صحنه آهسته میشه و آهنگی میزنه که انگار اون دوتا توی این دنیا نیستن این که هیچ، ما رو هم با خودشون میبرن توی دنیاشون. دست موو-کیول یکم خون میاد و اونم مثل گربه ها لیسش میزنه، به مری میگه حالم خوبه و میذاره میره همینطور که اون داره میره دوستای مری میان و میبیننش توی گوش مری میخونن که اون کلاه برداره حتما بعدا میاد به جرم زدن و فرار کردن ازت خسارت میخواد. مری هم که بی پول و لنگ یه لقمه نون از ترسش میدوئه دنبالش ولی چون موو-کیول توی گوشش آهنگ گذاشته صدای اونو نمیشنوه.... مری هم اینقدر میره تا به یه کلوب میرسه میره تو میبینه اوا اون داره روی صحنه آهنگ میزنه و میخونه (اونم چه آهنگ جیگری با صدای ناناز دلرباش) مری وسط جمعیت میخوره به سو-جون بهش میگه تو بازیگره نیستی؟ سو-جون ؟ سو-جون هم هیچی نمیگه میذاره میره. مری هم بخاطر اینکه مدرک داشته باشه که موو-کیول بعد از تصادف حالش خوب بوده ازش عکس میندازه ولی بازم از ترس اینکه اون نیاد گیر بده منتظر میمونه تا اینکه موو-کیول میاد دونه دونه طرفداراشو بغل میکنه و میرسه به مری فکر میکنه طرفدارشه و بغلش میکنه و یه لبخند کشنده میزنه(اونم چه آهنگ جیگری با صدای ناناز دلرباش) مری وسط جمعیت میخوره به سو-جون بهش میگه تو بازیگره نیستی؟ سو-جون ؟ سو-جون هم هیچی نمیگه میذاره میره. مری هم بخاطر اینکه مدرک داشته باشه که موو-کیول بعد از تصادف حالش خوب بوده ازش عکس میندازه ولی بازم از ترس اینکه اون نیاد گیر بده منتظر میمونه تا اینکه موو-کیول میاد دونه دونه طرفداراشو بغل میکنه و میرسه به مری فکر میکنه طرفدارشه و بغلش میکنه و یه لبخند کشنده میزنه و میره و میره.
میشه گفت فیلم از اینجا شروع میشه که وسایلهای خونه ی مری رو بخاطر بدهی های باباش توقیف کردن و میبرن و خونه خالی میشه و مری میشینه وسط اتاق چشمهاش رو میبنده و از یک تا ده میشمره که وقتی چشمهاشو باز کنه غمهاش رو یادش بره. مری که عاشق سریالهای تلویزیونه. تلویزیونشو پیش همسایه گذاشته تا توقیف نشه و میره ازش میگیره. ساک وسایل شخصیش که فقط همین براش باقی مونده رو میاره و توش کتابهای درسیش رو میبینه و دلش هوای دانشگاهو میکنه که بخاطر شهریه نمیتونه بره.
توی توکیو بابای جونگ-این رو نشون میده که یه عکس قدیمی از مامان مری توی دستشه (مامان مری مثلا خیلی شبیه خودش بوده، بازیگرش یکیه) بعد خود جونگ-اینو نشون میده که برای برنامه های تلویزیونی کار میکنه و خیلی شخصیت رک و جدی داره. میاد پیش باباش بهش میگه میخوام سریال بسازم و تو روش سرمایه گذاری کن، باباش هم شرط میذاره که فقط درصورتی برات سرمایه گذاری میکنم که تو عروسی کنی.
مری همینطور که داره غذا میخوره باباش از راه میرسه و درمورد بدهی هاش که خیلی زیاده حرف میزنن که طلبکارها در رو میکوبن، هی میگن وی د-هان بیا بیرون میدونیم تو خونه ای.... مری هم میره با مظلومیت در رو باز میکنه و به طلبکارا میگه اون بابای من نیست شوهر مامانم بوده و منم گول زده، طلبکارها هم دلشون میسوزه دارن میرن که اشتباهی مری درو باز میذاره و اونا باباشو میبینن و بلآخره باباش یه جورایی از پنجره فرار میکنه. مری تنها میشینه داره سریال نگاه میکنه که دوستاش زنگ میزنن و میگن ما مستیم بیا ما رو ببر. مری هم میره پیش دوستاش، دوستاش کلی گله میکنن که چرا دیگه با ما نمیای بیرون نیمخوای پول خرج کنی و اینا... بعد میگن بیاید بریم کلوب حال کنیم. سر راه مری با ماشین آروم به موو-کیول میزنه و پیاده میشه بره ببینه که به چی زده میبینه آدمه و کلی با دوستاش میترسن، میخواد ببینه موو-کیول حالش خوبه یا نه تا چهره ی همو میبینن، صحنه آهسته میشه و آهنگی میزنه که انگار اون دوتا توی این دنیا نیستن این که هیچ، ما رو هم با خودشون میبرن توی دنیاشون. دست موو-کیول یکم خون میاد و اونم مثل گربه ها لیسش میزنه، به مری میگه حالم خوبه و میذاره میره همینطور که اون داره میره دوستای مری میان و میبیننش توی گوش مری میخونن که اون کلاه برداره حتما بعدا میاد به جرم زدن و فرار کردن ازت خسارت میخواد. مری هم که بی پول و لنگ یه لقمه نون از ترسش میدوئه دنبالش ولی چون موو-کیول توی گوشش آهنگ گذاشته صدای اونو نمیشنوه.... مری هم اینقدر میره تا به یه کلوب میرسه میره تو میبینه اوا اون داره روی صحنه آهنگ میزنه و میخونه (اونم چه آهنگ جیگری با صدای ناناز دلرباش) مری وسط جمعیت میخوره به سو-جون بهش میگه تو بازیگره نیستی؟ سو-جون ؟ سو-جون هم هیچی نمیگه میذاره میره. مری هم بخاطر اینکه مدرک داشته باشه که موو-کیول بعد از تصادف حالش خوب بوده ازش عکس میندازه ولی بازم از ترس اینکه اون نیاد گیر بده منتظر میمونه تا اینکه موو-کیول میاد دونه دونه طرفداراشو بغل میکنه و میرسه به مری فکر میکنه طرفدارشه و بغلش میکنه و یه لبخند کشنده میزنه(اونم چه آهنگ جیگری با صدای ناناز دلرباش) مری وسط جمعیت میخوره به سو-جون بهش میگه تو بازیگره نیستی؟ سو-جون ؟ سو-جون هم هیچی نمیگه میذاره میره. مری هم بخاطر اینکه مدرک داشته باشه که موو-کیول بعد از تصادف حالش خوب بوده ازش عکس میندازه ولی بازم از ترس اینکه اون نیاد گیر بده منتظر میمونه تا اینکه موو-کیول میاد دونه دونه طرفداراشو بغل میکنه و میرسه به مری فکر میکنه طرفدارشه و بغلش میکنه و یه لبخند کشنده میزنه و میره و میره.
مری هم باز دنبالش میگرده تا پیداش میکنه که میبینه توی یه کوچه یه زنه داره سرش جیغ میزنه و یه سیلی هم بهش میزنه ولی موو-کیول یه خمیازه میکشه و با خونسردی میذاره میره. همینطور که مری تعقیبش میکنه میبینه میره پیش یه زن دیگه با خودش فکر میکنه که حتما یه عشقبازه ولی خبر نداره اون همکارشه و سر یه چیزایی بحث میکنن و موو-کیول قراردادش رو پاره میکنه، اون زنه که میره مری سریع میره پیش موو-کیول و ازش امضاء میخواد، موو-کیول هم وسط ورق یه امضاء گنده براش میکنه مری چشماش از حدقه در میاد و میگه وای این خیلی بزرگه و مری ازش میخواد پشت ورق کوچولو اسمشو بنویسه، بعد از امضاء موو-کیول طبق معمول که طرفداراش میخوان بغلش کنن، میخواد مری رو بغل کنه که مری سریع میگه نمیخواد نمیخواد. مری که میره موو-کیول بهش شک میکنه میره ببینه داره چیکار میکنه، میبینه داره با امضاء موو-کیول یه سند درست میکنه که اون اعتراف کرده بعد از تصادف چیزیش نشده... موو-کیول میاد غافل گیرش میکنه و ورق رو میگیره میگه جون خودت طرفدارمی و ورق رو پاره میکنه. مری میگه بیا با هم حرف بزنیم و میرن یه جا میشینن تا باهم حرف بزنن. موو-کیول میگه من از این چیزا دیگه امضاء نمیکنم و بهش سوجو میده بخوره ولی مری میگه من اگه بخورم دیگه چیزی یادم نمیمونه نمیتونم بخورم، موو-کیول با اخم (که چه جیگری شده بود) به مری نگاه میکنه که با اخمش میگه مگه دست خودته باید بخوری. مری هم میگه اینو سر میکشم به شرط اینکه تو امضاء بکنی. سر میکشه ولی موو-کیول امضاء نمیکنه و مری پیش خودش میگه اگه کاملا مست بشه اینو امضاء میکنه و میخواد برای موو-کیول سوجو بریزه که موو-کیول میگه نوبت توئه و براش میریزه تا بخوره، مری هم مثلا میخواد زرنگی بکنه یواشکی میریزه دور ولی موو-کیول میفهمه و میگه جریمه میشی باید دوتا بخوری، بلآخره دوتایی مست شدن از مغازه میان بیرون و مری گیر داده که اینو امضاء کن و موو-کیول هم توی حالت مستی خیلی ناز میگه تو خیلی سمجی... لپ مری رو میکشه و میگه خیلی هم بانمکی. مری میگه ولم کن میدونی امروز چقدر برام سخت بوده. موو-کیول هم که سردشه خودشو بغل کرده میگه چرا؟ چرا؟ چرا؟ مری خیلی ناز میگه بخاطر تو، بخاطر خونه م. موو-کیول دلش برای مری میسوزه و میگه تو نباید خسته باشی و برای اینکه خستگی مری رو دربیاره میره بغلش میکنه که مری هولش میده و میگه چیه مستی هی بغلم میکنی و یهو میبینه موو-کیول غیبش زد، میگه به جهنم و میخواد بره خونه که یهو موو-کیول یه دسته کاهو معلوم نیست از کجا کنده آورده مثلا گله میگیره جلوی صورت مری و مری هم سرشو خم میکنه ببینه کیه که با خنده ی دلربا و جیگری و نانازی موو-کیول روبرو میشه، مووکیول یهو زخم روی پیشونی مری رو میبینه و میگه این چیه احتمالا برای یه دختر خیلی مسئله ی بزرگیه که یه همچین زخمی روی پیشونیش داره، مری میگه این چهار ساله بودم زخمی شده و بخاطر این نیست که چتری میریزم، این مدل منه. موو-کیول التماس میکنه که میخواد ببینش ولی مری نمیذاره بلآخره موو-کیول موفق میشه و موهای مری رو میزنه کنار و زخمشو نگاه میکنه و میگه خیلی خوشگله، شبیه زخم هری پاتره و مری هم خجالت کشیده و میگه هری پاتر چیه! موو-کیول جو گیر میشه پیشونی مری رو بوس میکنه... مری هم یه حسی میشه که توصیف نمیشه باید خودشو دید، موو-کیول مثل گربه ی خیابونی کنار خیابون خوابش میبره و مری هم میره پیشش میخوابه.
صبح مری از خواب بیدار میشه میبینه توی خونه س، خودشم یادش نمیاد کی برگشته خونه همینطور داره فکر میکنه که یهو میبینه گیتار موو-کیول گوشه اتاقه میره میبینه عکس یه زن توی کیف گیتارشه و با خودش میگه همش زن دورشه. با ناامیدی به گیتار نگاه میکنه و میگه حالا چطوری اینو بهش برگردونم، یهو متوجه میشه که سرکارش دیر شده و حتی لباسشم عوض نمیکنه و سریع میره بیرون، درست بعد اینکه مری میره بیرون پتوی گوشه ی اتاق تکون میخوره و موو-کیول که قشنگ خوابیده ازش میاد بیرون (قربونش اینقدر باریکه که مری نفهمید آدم زیر پتوئه). مری میره سر کار و رئیسش میگه دیگه نیاز نیست بیای و یه جورایی بیرونش میکنه. مری با نا امیدی میاد خونه و دوباره از یک تا ده میشمره و بعد میگه اصلا کارش خوب نبود خب میتونم یه کار دیگه پیدا کنم، با خوشحالی میشینه سریال نگاه کنه که میبینه پاهاش بو گرفته و بلند میشه بره حموم تا میرسه جلوی در حموم یهو در باز میشه و موو-کیول رو با موهای خیس میبینه، مری جیغ می زنه ولی یهو همون آهنگی که دیشب وقتی برای اولین بار همدیگه رو میدیدن میزد رو میشنوه و بازم یه حسی میشه وقتی موو-کیول حرف میزنه به خودش میاد و میگه تو چطوری اومدی توی خونه م؟ موو-کیول میگه دوتایی با هم اومدیم دیشب گوشه ی خیابون گفتی میخوای بری خونه، منم کولت کردم آورم و خسته بودم همینجا خوابیدم. مری میگه برو بیرونو هلش میده که یهو موو-کیول میگه ....آخ.... و کمرشو نشون میده که کبود شده و میگه توی تصادف اینطوری شده. به همین بهونه میمونه و همینطور که مری داره دارو میزنه روی کبودیش با هم حرف میزنن که موو-کیول میگه هردوتایی 24 ساله ایم، با من رسمی حرف نزن، مری هم میگه من با کسایی که راحت نیستم نمیتونم غیر رسمی حرف بزنم. موو-کیول از مری اسمشو میپرسه میگه اسمت مریه؟ مری کریسمس (کریسمس مبارک) مری هم میگه از این جمله خیلی بدم میاد. موو-کیول بازم ادای مریضا رو درمیاره و میمونه. مری به دوستش زنگ میزنه و ازش کمک میخواد ولی اونم نمیتونه کمک کنه.
مری دنبال کار میگرده ولی به نتیجه ای نمیرسه و همینطوری خسته نشسته که میبینه موو-کیول رفته داره آخرین رامنی که براش مونده رو میپزه بخوره. همینطور که موو-کیول نشسته داره رامن رو میخوره میگه خونه ات رو طلبکارا خالی کردن و به خاطر شهریه مدرسه نمیری؟ مری هم میمونه که تو از کجا میدونی موو-کیول میگه چون خودمم همینطوریم. موو-کیول به مری رامن تعارف میکنه و مری اول رد میکنه ولی بعدش نوبتی میخورن، نوبت موو-کیول که میشه یهو یه عالمه برمیداره و مری عصبانی میشه که این جرزنیه و سر رامن باهم دعواشون میشه. بعد از غذا مری به موو-کیول میگه کی میری؟ عکسی که انداخته بود رو نشون میده و میگه تو اون موقع سالم بودی ادای مریضا رو درنیار موو-کیول هم میگه الان وقتشه برم مری ازش امضاء میگیره و همینطور موو-کیول که میره میگه مری کریسمس، مری هم با خوشحالی میگه سال نو مبارک.
جونگ-این و باباش بعد از 20 سال به کره برگشتن، جونگ-این که دنبال بازیگر مناسب برای سریالش میگرده که عکس سو-جونو توی لیست بازیگرا میبینه جذبش میشه. بابای جونگ-این برای سالگرد مامان مری رفته سر قبرش که بابای مری رو اونجا میبینه که داره کتک میخوره نجاتش میده، بابای مری و بابای جونگ این خوشحالن که بعد از 20 سال همدیگه رو دیدن. مری میخواد بره سر قبر مامانش که پول نداره نمیتونه بره با پای پیاده برمیگرده خونه و تا میرسه خونه کلی قبض که جلوی دره هیچ صاحبخونه میاد غر میزنه و میره مری هم میشینه و دوباره تا 10 که نه تا 12 میشمره ولی غماش نمیره و میزنه زیر گریه همین موقع در میزنن درو باز میکنه میبینه موو-کیول دوباره مسته اومده خونه ی مری، میاد تو میخواد که چند روز توی یکی از اتاقهای مری بمونه و کریه ش هم میده، به مری میگه اینجا راحته چون تو برام مثل خواهری. مری هم عصبانی میشد و میگه بجای اینکه بیای اینجا برو پیش دوست دخترت سو-یونگ همونش که عکسش توی کیف گیتارته، موو-کیول میگه ولی اون یه مرد دیگه پیدا کرده که همین لحظه بابای مری از پشت در میگه درو باز کن...موو-کیول با تعجب میگه با بابات زندگی میکنی؟... مری هل میشه و موو-کیولو توی توالت قایم میکنه. باباش میاد تو و میگه دیگه راحت شدیم تو با یه پسر پولدار عروسی میکنی و منم بدهی هامو میدم... تو که دوست پسر نداری، تا اینو میگه یهو از توالت صدای آب میاد بابای مری هم میگه صدای چی بود و مری هم خیلی بانمک میره جلوی در توالتو میگه چه صدایی رو میگی؟ اینجا خیلی ساکته. بلآخره بابای مری درو بزور باز میکنه و موو-کیولو میبینه...موو-کیول هم یه لبخند خیلی خوشگل تحویل باباهه میده. (خوش بحال باباهه)
جونگ-این و باباش بعد از 20 سال به کره برگشتن، جونگ-این که دنبال بازیگر مناسب برای سریالش میگرده که عکس سو-جونو توی لیست بازیگرا میبینه جذبش میشه. بابای جونگ-این برای سالگرد مامان مری رفته سر قبرش که بابای مری رو اونجا میبینه که داره کتک میخوره نجاتش میده، بابای مری و بابای جونگ این خوشحالن که بعد از 20 سال همدیگه رو دیدن. مری میخواد بره سر قبر مامانش که پول نداره نمیتونه بره با پای پیاده برمیگرده خونه و تا میرسه خونه کلی قبض که جلوی دره هیچ صاحبخونه میاد غر میزنه و میره مری هم میشینه و دوباره تا 10 که نه تا 12 میشمره ولی غماش نمیره و میزنه زیر گریه همین موقع در میزنن درو باز میکنه میبینه موو-کیول دوباره مسته اومده خونه ی مری، میاد تو میخواد که چند روز توی یکی از اتاقهای مری بمونه و کریه ش هم میده، به مری میگه اینجا راحته چون تو برام مثل خواهری. مری هم عصبانی میشد و میگه بجای اینکه بیای اینجا برو پیش دوست دخترت سو-یونگ همونش که عکسش توی کیف گیتارته، موو-کیول میگه ولی اون یه مرد دیگه پیدا کرده که همین لحظه بابای مری از پشت در میگه درو باز کن...موو-کیول با تعجب میگه با بابات زندگی میکنی؟... مری هل میشه و موو-کیولو توی توالت قایم میکنه. باباش میاد تو و میگه دیگه راحت شدیم تو با یه پسر پولدار عروسی میکنی و منم بدهی هامو میدم... تو که دوست پسر نداری، تا اینو میگه یهو از توالت صدای آب میاد بابای مری هم میگه صدای چی بود و مری هم خیلی بانمک میره جلوی در توالتو میگه چه صدایی رو میگی؟ اینجا خیلی ساکته. بلآخره بابای مری درو بزور باز میکنه و موو-کیولو میبینه...موو-کیول هم یه لبخند خیلی خوشگل تحویل باباهه میده. (خوش بحال باباهه)
هاهاها.... باباهه خوشحال بود که دخترش دوست پسر نداره، نمیدونست دخترش پسر میاره خونه........هاهاها
پایان قسمت اول
سلاااااااااااااااام
پاسخحذفخوبییییییییییییییی؟
مرسیییییییییییییییی گلم
خیلی خوشحالم کردییییی عزیز
خصلا صه ات عالیییییییی بود
می شه این خلا صه نویسی را برای قسمت های بعد هم ادامه بدهید
ممنو نت می شمممممممممم
منتظر خلا صه ی قسمت های بعد هم هستم
قر با نت
بای
سلام از خلاصه ممنون خیلی عالی بود لطفا قسمت بعدی رو زودتر بزار بازم ممنون گلم
پاسخحذفعالی بود
پاسخحذف