۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

خلاصه و کپچرهای قسمت دوازدهم سریال با من ازدواج کن مری - Marry me Mary

بعد از اینکه سو-جون میگه آهنگو نمیخونه، موو-کیول میگه چیکار داری میکنی؟ سو-جون هم میگه تو خودت امروز صبح بهم گفتی مثل خودم باشم. مری هم با تعجب نگاهش میکنه و سو-جون به مووکیول میگه من همچین آهنگ نفرت انگیزی رو نمیخونم. و با عصبانیت میزاره میره. توی خونه ی موو-کیول، مری داره وسایلش رو از توی چمدونش میاره بیرون به موو-کیول میگه کمکم کن و موو-کیول هم پتوی مری رو برمیداره مری میگه داری کجا میبریش؟ اون برای تخت منه. موو-کیول هم با تعجب میگه تخت تو کجا بود؟ دیگه جا نداریم یه تخت دیگه بذاریم مری میگه تو روی مبل بخواب. موو-کیول میگه اگه روی مبل بخوابم کمردرد میگیرم. مری میگه نمیتونیم روی یه تخت بخوابیم. موو-کیول هم پوزخند میزنه و میگه نگران نباش، بهت دست نمیزنم. مری میگه چطوری بهت اعتماد کنم؟ (اصلا اگه بهش اعتماد نداری برو خونه ی جونگ-این، ایـــــــــــش) موو-کیول میگه پس بیا تختو دو قسمت کنیم. موو-کیول با یه پرده داره تختو تقسیم میکنه که یهو انگشتش زخمی میشه و مری میدوئه طرفش و زودی انگشت موو-کیولو میکنه توی دهنش تا خونش بند بیاد. موو-کیول با محبت به مری نگاه میکنه و یهو میگه بیا برای خوشی اینکه میخوایم با هم زندگی کنیم همدیگه رو ببوسیم. مری هم یهو با تعجب نگاش میکنه و دستشو پرت میکنه و پشتشو به موو-کیول میکنه.http://s10.directupload.net/images/110106/f232rp9c.gif موو-کیولم میگه نمیخوای؟ اشکال نداره. یهو مری میپرسه چرا از سو-جون جدا شدی؟ موو-کیول میگه چرا گذشته رو میکشی وسط. مری میگه اگه فقط گذشته بود برام مهم نبود، وقتی میبینم سو-جون چطور باهات رفتار میکنه، احساس میکنم گذشته نیست، صبح هم که خواسته بری پیشش، مشکوکه. موو-کیول میگه بخاطر این ازش جدا شدم که یکی بهتر از منو پیدا کنه. مری هم ناراحت میشه و میگه اگه بهتر از تو پیدا نکنه چی؟  سو-جون و جونگ-این دارن با هم غذا میخورن، سو-جون از جونگ-این معذرت خواهی میکنه و میگه وقتی میبینم موو-کیول با مری قرار گذاشته ناراحت میشم. جونگ-این میگه چرا از موو-کیول جدا شدی؟ سو-جون هم میگه سر یه سوء تفاهم. [ گذشته رو نشون میده که سو-جون داره تعریف میکنه... سو-جون با نامزدش توی ماشین حرف میزنه و میخواد نامزدیشو بخاطر موو-کیول بهم بزنه ولی نامزدش بهش گیر میده. یه روز دیگه نامزدش دستشو گرفته و داره بزور میکشش توی ماشین که موو-کیول هم میبینشون و ناراحت میشه و میذاره میره. سو-جون میره میبینه موو-کیول داره با یه دختر دیگه خوش میگذرونه و میره بهش یه سیلی میزنه] جونگ-این به سو-جون میگه پس موو-کیول فکر کرد نامزدت پشتیبانته؟ (منظور از پشتیبان مردیه که به زنای جوونتر برای عشق بازی هدیه میده) خلاصه سو-جون میگه ما بهم چیزای کوچیکو توضیح ندادیم و از هم جدا شدیم. مامان موو-کیول اتفاقی رفته توی مغازه ی بابای مری داره غذا میخوره که همدیگه رو میبینن و مامانه به باباهه همه چیزو درمورد حقله ای که از مری گرفته بود میگه. مری یهو روی یخچال رسید وثیقه ی حلقه رو میبینه که حقله هه خیلی گرون بوده. موو-کیول به مری میگه اگه حلقه رو مامانم بهت پس نداد خودم برمیگردونمش. همین موقع بابای مری بهش زنگ میزنه و دعواش میکنه که چرا حلقه رو داده به مامان موو-کیول و میگه الان میام اونجا. مری سریع میگه جونگ-این نمیدونه، نیا. ولی باباش میگه اون پسره رو میکشم و گوشی رو قطع میکنه. موو-کیول و مری هم تعجب کردن که بابای مری از کجا فهمیده آخه فکر میکنن مامان موو-کیول رفته پاریس. مری میگه بابام داره میاد اینجا و سریع از خونه میرن بیرون ولی باباهه سر کوچه س و دیگه وقت ندارن در برن، میپرن توی سطل آشغال قایم میشن. باباهه هی در میزنه و ول کن نیست و جلوی در میشینه. بیچاره مری و موو-کیول هم گرسنه، توی اون سرما، توی سطل آشغال گیر افتادن  از شانسشون هم باباهه رامن سفارش میده و بوش اونجا راه می افته و اونا هم بیشتر ضعف میکنن.http://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif جونگ-اینم توی آشپزخونه ی خونه ش یاد اولین باری که با مری صبحانه خورد می افته. مری یهو به جونگ-این زنگ میزنه و توضیح میده چی شده و ازش میخواد که به باباش زنگ بزنه و بگه بره یه جایی، جونگ-اینم زنگ میزنه و باباهه میزاره میره.


 مری و موو-کیول میرن توی خونه و از سرما دارن میلرزن و بوی آشغال گرفتن، موو-کیول میره میبینه لوله ها یخ زده و آب ندارن که خودشونو بشورن. مامان موو-کیول و بابای مری باهم قرارداد میبندن که تا وقتی مامانه حلقه رو برگردونه توی مغازه ی باباهه کار کنه و توی خونه ی اونا زندگی کنه و به بابای مری کمک کنه تا مری و موو-کیولو از هم جدا کنن، همونجا هدیه ی جونگ-این که میاد مامان موو-کیول میفهمه که مری نامزد کرده و برای موو-کیول ناراحت میشه. موو-کیول هم توی اون سرما رفته از بیرون آب ببره، همینطور که توی سرما داره میپره بالا پایین که خودشو گرم کنه، جونگ-این بهش زنگ میزنه و تا صدای موو-کیولو میشنوه چشاش از حدقه میزنه بیرون و میپرسه که چرا اینقدر سخت نفس میکشی؟ (بیچاره فکر میکنه که حالا چه خبره!http://s10.directupload.net/images/110102/kp4slwdb.gif) موو-کیولم میگه اینقدر بیکاری  که نصف شبی زنگ زدی ببینی صدای من چطوریه؟http://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif جونگ-این میگه بخاطر آهنگی که ساختی زنگ زدم، یکم تندتر بشه بهتر نیست؟ موو-کیول هم میگه باشه بعدا توی استدیو درموردش حرف میزنیم. گوشی رو قطع میکنه، جونگ-اینم که کنجکاو شده دوباره زنگ میزنه و موو-کیول جواب میده و میگه بهت که گفتم الان توی موقعیتی نیستم که با تلفن حرف بزنم. جونگ-اینم میگه الان توی چه موقعیتی هستی؟موو-کیولم میگه چرا باید بهت بگم؟ چرا زنگ زدی؟ جونگ-این که از نگرانی داره میترکه میگه همین الان میخوام نسخه ی تندش رو بشنوم. موو-کیول میگه الان کار دارم. جونگ-اینم که سعی میکنه آروم باشه میگه مگه الان داری چیکار میکنی؟ موو-کیول میگه چرا باید بدونی؟ فردا درموردش حرف میزنیم. گوشی رو قطع میکنه و کلا باطریشو درمیاره. جونگ-اینم از نگرانی خودشو پرت میکنه روی تختش (احتمالا داره با خودش میگه که ای کاش کمکشون نکرده بودم همون بیرون میموندن)http://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif موو-کیول میره خونه و همینطور که مری خوابه، با دستمال نمدار صورت و دستهای مری رو تمیز میکنه. بعد موو-کیول هم توی تخت دراز کشیده ولی خوابش نمیبره. از پشت پرده به مری که خوابه نگاه میکنه، بعد پرده رو میزنه کنار و با لبخند نگاهش میکنه (قربون اون نگاه کردنت) یهو مری تکون میخوره و موو-کیولم سریع پرده رو میکشه و دراز میکشه و همینطور که لبخند روی لبهاشه چشمهاشو میبنده و میخوابه.

MMM-1185.jpg MMM-1186.jpg MMM-1187.jpg MMM-1188.jpg MMM-1189.jpg MMM-1190.jpg MMM-1191.jpg MMM-1192.jpg MMM-1193.jpg MMM-1194.jpg MMM-1195.jpg MMM-1196.jpg MMM-1197.jpg MMM-1198.jpg MMM-1199.jpg MMM-1200.jpg MMM-1201.jpg MMM-1202.jpg

فردا صبح موو-کیول، مری رو داره میرسونه خونه ی جونگ-این و با ناراحتی به مری میگه اومدی خونه ی من سختی کشیدی. مری هم میگه تو به این میگی سختی؟ معلومه سختی نکشیدی. بابای مری هم داره از اینطرف میاد خونه ی جونگ-این که از پشت مری و موو-کیولو میبینه و داد میزنه هی عوضی وایستا. تا میره دنبالشون میبینه هیچکی توی خیابون نیست و فکر میکنه اشتباه دیده ولی شک میکنه و میدوئه بره خونه ی جونگ-این. مری و موو-کیول هم یه جا قایم شده بودن و مری از یه راه دیگه سریع خودشو میرسونه خونه ی جونگ-این. توی خونه ی جونگ-این بابای مری، مری رو بخاطر حلقه دعوا میکنه و میگه که مامان موو-کیول نرفته پاریس. مدیر بانگم به جونگ-این میگه اگه سو-جونو از سریال بیرون کنی و یکی دیگه رو بیاری جاش، لی-آن برمیگرده. ولی جونگ-این قبول نمیکنه. جونگ-این و موو-کیول با ماشین دارن با هم میرن تا برای اجرای گروه موو-کیول یه سالن ببینن. مری به موو-کیول اس ام اس میده که رفتی حموم؟ یه دونه قلب هم آخرش گذاشته. موو-کیول هم به جونگ-این موزیانه نگاه میکنه  و میخواد حرص جونگ-اینو دربیاره با ذوق میگه اِ... مریه، چقدر هم قلب برام فرستاده. جونگ-اینم با حسودی نگاهش میکنه و موو-کیول هم (مثلا داره جواب مری رو میده ولی از قصد بلند میگه که اونم بشنوه) میگه البته که رفتم حموم؟ میخواستی با هم بریم؟موو-کیول حرکات جونگ-اینو زیر نظر گرفته، جونگ-این تا میاد به موبایل موو-کیول نگاه کنه موو-کیول سریع نمیذاره ببینه و هی با حرفاش حسودی جونگ-اینو درمیاره. جونگ-این که حواسش پرت شده یهو تا به خودش میاد میبینه ماشینها جلوش وایستادن یهو یه ترمز میزنه و موو-کیول هم میخوره توی داشبورد ماشین و به سرفه می افته و با عصبانیت به جونگ-این نگاه میکنه جونگ-اینم که خندش گرفته روشو برمیگردونه و بی صدا میخندهhttp://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif...(الهی بمیریم دلش خنک شدhttp://s10.directupload.net/images/110102/kp4slwdb.gif) بعد خیلی جدی برمیگرده میگه حالت خوبه؟  دارن سالن رو نگاه میکنن که یهو مری به جونگ-این زنگ میزنه، جونگ-اینم از خدا خواسته خوشحال میشه و میخواد حال موو-کیولو بگیره. موو-کیولم تا میفهمه مریه دنبال جونگ-این راه می افته تا بشنوه چی میگن.  جونگ-این به مری میگه خودت شامو پختی؟ مری هم از اون طرف میگه نه، من فقط کمک کردم. جونگ-اینم به موو-کیول نگاهی میکنه و به مری میگه بیصبرانه منتظرم دستپختت رو بخورم.http://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif مری هم تعجب میکنه و میگه صدامو خوب نمیشنوی؟  تا جونگ-این گوشی رو قطع میکنه موو-کیول با عصبانیت میگه اینجا خوب نیست بیا بریم. 

MMM-1203.jpg MMM-1204.jpg MMM-1205.jpg MMM-1206.jpg MMM-1207.jpg MMM-1208.jpg MMM-1209.jpg MMM-1210.jpg MMM-1211.jpg MMM-1212.jpg MMM-1213.jpg MMM-1214.jpg MMM-1215.jpg MMM-1216.jpg MMM-1217.jpg MMM-1218.jpg MMM-1219.jpg MMM-1220.jpg 

بابای جونگ-این شام اومده خونه ی جونگ-این و میبینه که حلقه دست مری نیست، به مری بلیط کنسرت میده و میگه بیاید خانوادگی بریم و اون روز حلقه رو هم دستت کن. باباهه که بلیطها رو از توی کیف پولش درآورده کیفشو روی میز میذاره و از شانس هم جونگ-این عکس مامان مری رو توی کیف پول باباش میبینه و متعجب میشه. http://s7.directupload.net/images/110106/2kewdo38.gifبعد از اینکه باباش میره جونگ-این از مری درمورد رابطه ی باباهاشون میپرسه مری هم میگه از قدیم با هم مثل برادر بودن. جونگ-این میگه پس بابای من و مامان تو چی؟ مری هم میگه شنیدم قبل از اینکه بابام با مامانم آشنا بشه، بابات مامانمو میشناخته. بعدش مری فکر میکنه حالا که حلقه رو نداره اون روز چیکار کنه و به باباش زنگ میزنه و بهش میگه. بابای مری هم میره به مامان موو-کیول میگه امروز باید حلقه رو برگردونی، مامانه هم میره و یه قلابیشو میخره و میده به مری و مری بیچاره هم فکر میکنه واقعیه و خوشحال میشه. موو-کیول هم آهنگ جدیدش رو (همون آهنگی که برای مری ساخته بود) به دوستاش میده و دوستاش ناراحت میشن که توش روحیه ی راک نداره. موو-کیول هم میگه من تا آخر عمرم آهنگ راک میسازم، ولی نمیتونم برای همیشه توی خونه ای که بخاری نداره زندگی کنم. دوستاش هم میگن داری بهونه میاری، تو عوض شدی و میذارن میرن. موو-کیول تنها و ناراحت نشسته داره فکر میکنه که سو-جون میاد و بهش میگه هر نوع آهنگی که بسازی من همیشه طرفدارتم و میخوام سعیمو بکنم و آهنگو بخونم. صبح مری از خواب بیدار شده و جونگ-اینم از حموم اومده یهو همدیگه با اون قیافه (موهای ژولی پولی و بهم ریخته) رو میبینن و هر دو شکه میشن http://s7.directupload.net/images/110106/2kewdo38.gifو جونگ-اینم برای اینکه حرفی زده باشه میگه میدونی که امشب کنسرته؟ مری هم بهش نگاه نمیکنه و میگه آره.  و بعدش هر کدوم به طرف اتاقاشون میدوئن.http://s13.directupload.net/images/110102/b7udoni2.gif مری با خیال خوش حلقه رو میندازه و میره کنسرت و بابای جونگ-اینم میبینه و شکه میشه، جونگ-این اول با تعجب نگاه میکنه ولی یهو میگه این حلقه بدله، چون مری ناراحت بود اون حلقه ی به اون گرونی رو بندازه براش بدلش رو خریدم. خلاصه اینطوری مری رو نجات میده. بابای مری میره میبینه مامان موو-کیول فرار کرده، عصبانی میشه و با خودش میگه حساب اون پسره رو میرسم. جونگ-این، مری رو میرسونه خونه ی موو-کیول و مری از جونگ-این عذرخواهی میکنه که درمورد حلقه نگفته بود، جونگ-این هم میگه اشکال نداره، با اینکه هنوز امروز تموم نشده ولی باقیش رو میدم به موو-کیول. جونگ-این میره و موو-کیول هم از پشت دیوار به مری نگاه میکنه و میاد میگه با اون پسره چیکار کردی؟ مری هم میگه بیا بریم تو بهت میگم. با هم میشینن و حرف میزنن و مری میگه که جونگ-این نجاتم داد، آقا فهمید که حلقه قلابیه ولی جونگ-این گفت برام بدلش رو خریده.... موو-کیول هم میگه چرا به من نگفتی؟ چرا بدل انداختی؟ مری هم میگه منم نمیدونستم... دارن در مورد همین بحث میکنن که یهو صدای بابای مری رو میشنون که داره موو-کیولو صدا میکنه، مری و موو-کیول هی توی اتاق دنبال یه جا میگردن که برن قایم بشن ولی جایی پیدا نمیکنن و باباهه هم درو باز میکنه و داره میاد تو........... 

MMM-1221.jpg MMM-1222.jpg MMM-1223.jpg MMM-1224.jpg MMM-1225.jpg MMM-1226.jpg MMM-1227.jpg MMM-1228.jpg MMM-1229.jpg MMM-1230.jpg MMM-1231.jpg MMM-1232.jpg MMM-1233.jpg MMM-1234.jpg MMM-1235.jpg MMM-1236.jpg MMM-1237.jpg MMM-1238.jpg MMM-1239.jpg MMM-1240.jpg MMM-1241.jpg MMM-1242.jpg MMM-1243.jpg

ای خدا... به اینا روزگار خوش نیومده، حالا باباهه اومد.... یعنی میفهمه که مری خونه ی موو-کیوله؟؟؟!!!!

پایان قسمت دوازدهم

۱ نظر:

زینب گفت...

مثل همیشه عالی بود.مرسی