(ایول به کمر ولی بیچاره اگه یکم دیگه میزد دیگه لگنش میشکست
) چانسونگ اعتراف میکنه که خیلی درد داشت و تا ده سال دیگه هم از این هولاهوپها نمیزنه
حالا جونهو هی گیر میده و این جمله رو تکرار میکنه که «هرچقدر فکر میکنم اینکه نتونستم رکورد نیکون رو بشکونم برام بی معنیه» 
و به امید اینکه رکورد نیکون رو بشکونه یه بار دیگه بازی میکنه ولی جالب اینجاس که از رکورد قبلی خودش هم کمتر میره
حالا چانسونگ میره توی حلقه وایمیسته و باهاش میچرخه و تکیون هم خوشش میاد و امتحانش میکنه و بعدش نیکون هم با کلی ترس همین کارو میکنه و وویونگ ترسو سریع خودشو کنار میکشه و میگه «امیدوارم بهتون خوش بگذره و موفق باشید»
جونهو بازم میخواد رکورد نیکون رو توی این بازی هم بشکونه و بلآخره میتونه این بازی رو یکمی بهتر از نیکون بره 
خلاصه با اون حلقه ها کلی بازی میکنن و تکیون ادای JYP رو هم درمیاره. 
حالا رفتن سراغ یه مسابقه ی دیگه ولی هنوز توی کف اینن که چانسونگ چطوری اون حلقه رو دور کمرش میچرخوند و چانسونگ یه بار دیگه اداش رو درمیاره و همه میگن حرکت اغواکننده ایه 
ولی جونهو که کلی حسودیش شده میگه «انگار این حرکتو زیاد انجام میدی» 
حالا ایندفعه باید رکوردی که توی کره رسما ثبت شده رو بشکونن و توی 19 ثانیه یکی و نصفی لیمو رو بخورن و یه آقایی هم اومده که رکورد 2PM رو هم ثبت کنه.
ولی جونهو که کلی حسودیش شده میگه «انگار این حرکتو زیاد انجام میدی» حالا ایندفعه باید رکوردی که توی کره رسما ثبت شده رو بشکونن و توی 19 ثانیه یکی و نصفی لیمو رو بخورن و یه آقایی هم اومده که رکورد 2PM رو هم ثبت کنه. 
اول تکیون که مجریه شروع میکنه و تا لیمو رو میبینه میگه «این یه عالمه هسته داره» با وجود هسته ها و ترش بودنش شروع میکنه به خوردن، لیمو رو درسته میکنه توی دهنش و با کلی زجر 1 دقیقه و 10 ثانیه طول میکشه تمومش کنه.
حالا نوبت جونسوئه و میگه «من چیزای ترش دوست دارم» همینطور که داره حرف میزنه مسابقه رو شروع نکرده ولی میخواد لیمو رو پوست بکنه 
که جونهو و نیکون جلوش رو میگیرن. جونسو برعکس تکیون با آرامش و لذت و دونه دونه لیمو رو میخوره و رکوردش 50.71 ثانیه میشه.
که جونهو و نیکون جلوش رو میگیرن. جونسو برعکس تکیون با آرامش و لذت و دونه دونه لیمو رو میخوره و رکوردش 50.71 ثانیه میشه.وویونگ چون قبل از اینکه بیاد توی برنامه ناخنهاش رو درست کرده و الان باید با ناخنهاش لیمو پوست بکنه پشیمونه ولی اون آقاهه بهش کمک میکنه و میگه «با دندونات پوست بکن» وویونگ سریع شروع میکنه به خوردن و رکوردش 49.26 ثانیه میشه، همه متعجب میشن که چطوری اینکه اینهمه با سرعت میخورد فقط یک ثانیه زودتر از جونسو که اونهه آروم میخورد تموم کرده. تکیون هم بهش آب میده و میگه «آب بخوری توی دهنت آبلیمو میشه»
تکیون هم بهش آب میده و میگه «آب بخوری توی دهنت آبلیمو میشه»قبل از اینکه چانسونگ شروع کنه آقاهه میگه «کسی که 19 ثانیه رکورد ثبت کرده زن بوده و حامله هم بوده» ( خب اینکه قبول نیست اون دونفر بوده
) چانسونگ که توی خوب خوردن معروفه شروع میکنه ولی چون ترشه بزور میخوره و جونسو میزنه به شونه ش و میگه «بخور خوشمزه س، الان داری موز میخوری» (هیونگنیم مگه داری بچه خر میکنی؟
) رکورد چانسونگ هم 50.61 ثانیه میشه.
) چانسونگ که توی خوب خوردن معروفه شروع میکنه ولی چون ترشه بزور میخوره و جونسو میزنه به شونه ش و میگه «بخور خوشمزه س، الان داری موز میخوری» (هیونگنیم مگه داری بچه خر میکنی؟) رکورد چانسونگ هم 50.61 ثانیه میشه. حالا نوبت جونهو میشه و جونهو با اعتماد میگه «فکر میکنم من بتونم بینتون اولین نفر بشم» تکیون هم از فرصت استفاده میکنه و میگه «اگه نتونی اول بشی باید بزنیم توی پیشونیت» جونهو قبول میکنه و شروع میکنه به خوردن ولی حتی نمیتونه قورتش بده و همه رو بالا میاره 
و آبرو ریزی میکنه. تکیون میگه «من خیلی دوست دارم بزنم توی پیشونی جونهو چون تاحالا نزدم ولی بیخیال میشم چون از طرفداراش میترسم»
تکیون هم از فرصت استفاده میکنه و میگه «اگه نتونی اول بشی باید بزنیم توی پیشونیت» جونهو قبول میکنه و شروع میکنه به خوردن ولی حتی نمیتونه قورتش بده و همه رو بالا میاره و آبرو ریزی میکنه. تکیون میگه «من خیلی دوست دارم بزنم توی پیشونی جونهو چون تاحالا نزدم ولی بیخیال میشم چون از طرفداراش میترسم»
و میتونه با رکورد 45.26 ثانیه اولین نفر بشه و نیکون که برنده شده یدونه محکم میزنه به پیشونی جونهو.
حالا مسابقه ی امروز تموم شده و میخوان بهترین رقابت کننده و بدترین رقابت کننده رو اعلام کنن. بهترین رقابت کننده ی امروز جونهو میشه و بهش یه قلک پر پول خورد جایزه میدن. بدترین رقابت کننده ی امروز هم تکیون میشه و برای مجازاتش بهش یه کیف میدن که توش چندتا گیره س که بهش کش وصله. جونسو تا گیره ها رو میبینه دنبال جایی میگرده که تکیون رو از آویزون کنن تکیون مونده که واقعا میخوان آویزونش بکنن که نیکون میگه «این گیره ها رو باید به بدنش وصل کنیم و بکشیمش» جونهو اول از همه میخواد به سینه ی تکیون گیره بزنه 
که همه صداشون درمیاد که تو چقدر ظالمی. جونهو هم اونجا رو بیخیال میشه و به زیربغلش وصل میکنه.
خلاصه یکی به گوشش، یکی به خط ریشش و یکی به گلوش وصل میکنه.
وویونگ هم کلی فکر کرده 
و به موهای پاش گیره میزنه و همونموقع موهای تکیون کنده میشه (این وویونگ فکر کرده ریشه ی موهای تکیون چقدر قویه) میبینه اونجا زودی کنده شد وصل میکنه به گوشش و همگی با هم گیره ها رو میکشن و تکیون بدبخت دود از سرش بلند میشه 
و میگه «زیربغلم از همه جا بیشتر درد گرفت».
تکیون مونده که واقعا میخوان آویزونش بکنن که نیکون میگه «این گیره ها رو باید به بدنش وصل کنیم و بکشیمش» جونهو اول از همه میخواد به سینه ی تکیون گیره بزنه که همه صداشون درمیاد که تو چقدر ظالمی. جونهو هم اونجا رو بیخیال میشه و به زیربغلش وصل میکنه. خلاصه یکی به گوشش، یکی به خط ریشش و یکی به گلوش وصل میکنه. و به موهای پاش گیره میزنه و همونموقع موهای تکیون کنده میشه (این وویونگ فکر کرده ریشه ی موهای تکیون چقدر قویه) میبینه اونجا زودی کنده شد وصل میکنه به گوشش و همگی با هم گیره ها رو میکشن و تکیون بدبخت دود از سرش بلند میشه و میگه «زیربغلم از همه جا بیشتر درد گرفت».
حالا روز دومه و یه خانمه طرح کارهاشونو داده و میخوان مردخانواده رو نشون بدن. برای انتخاب مجری مسابقه میدن و جونسو برنده میشه. برای مسابقه ی این دفعه باید به دو تیم تقسیم بشن که چانسونگ، وویونگ رو انتخاب میکنه و تکیون، نیکون رو؛ جونسو و جونهو با هم سنگ، کاغذ، قیچی میکنن جونهو برنده میشه و گروه چانسونگ و وویونگو انتخاب میکنه. پس دو گروه پسرای جوان 
(وویونگ، جونهو، چانسونگ) و پسرای پیر 
(جونسو،نیکون، تکیون) میشن. پیشبنداشون رو میبندن و میخوان مسابقه رو شروع کنن که جونسو تا دفترچه مجری رو میبینه میدش به وویونگ (این جونسو فقط با دیدن دفترچه خسته شد اگه میخواست مجری باشه چی میشد
) وویونگ بجاش مجری میشه. چون میخوان امروز تصویر یه مرد خانواده رو نشون بدن جونهو میگه: «فکر کنم خانمهایی که برنامه ی امروز رو ببینن به ما بعنوان مرد خانواده نگاه کنن» 
وویونگ میگه «هر کسی فکر میکنه امروز مرد خانواده س دستش رو ببره بالا» همه دستشون رو میبرن بالا بجز تکیون و میگه «من تا وقتی که خانواده ی خودمو درست نکنم نمیتونم مرد خانواده بشم»
(وویونگ، جونهو، چانسونگ) و پسرای پیر (جونسو،نیکون، تکیون) میشن. پیشبنداشون رو میبندن و میخوان مسابقه رو شروع کنن که جونسو تا دفترچه مجری رو میبینه میدش به وویونگ (این جونسو فقط با دیدن دفترچه خسته شد اگه میخواست مجری باشه چی میشد) وویونگ بجاش مجری میشه. چون میخوان امروز تصویر یه مرد خانواده رو نشون بدن جونهو میگه: «فکر کنم خانمهایی که برنامه ی امروز رو ببینن به ما بعنوان مرد خانواده نگاه کنن» وویونگ میگه «هر کسی فکر میکنه امروز مرد خانواده س دستش رو ببره بالا» همه دستشون رو میبرن بالا بجز تکیون و میگه «من تا وقتی که خانواده ی خودمو درست نکنم نمیتونم مرد خانواده بشم»
حالا باید مسابقه زمین تمیز کردن بدن و گروه برنده برای غذا درست کردن از بین خرچنگ و ماهی مرکب میتونه انتخاب کنه که کدوم رو درست کنه. گروه ها دو به دو مقابل هم مسابقه میدن و دوبار هم گروه پسر جوانها میبازن و بحث میکنن که اگه پسر پیرها هر دو غذا رو بردارن برای پسر جوانها چی میمونه؟!
پس تصمیم میگیرن که ایندفعه گروهی مسابقه بدن، ولی اینبار هر دو باهم به خط پایان میرسن و وقتی فیلم ضبط شده رو نگاه میکنن کارگردان میگه گروه پیرپسرا زودتر رسیدن
جونهو ثابت میکنه که پیرپسرا قوانین بازی رو زیرپا گذاشتن و برنده شدنشون قبول نیست ولی درهر صورت پیرپسرا برنده اعلام میشن.
اینجاس که جونهو بدجور میره توی لاک خودش 
حالا پیرپسرا به عنوان برادر بزرگتر از خودشون مهربونی نشون میدن و ماهی مرکب رو میدن به پسر جوانها، جونسو گیر میده به پسر جوانها و میگه «بگید ممنونم» پسر جوانها هم که انگار نه انگار که چیزی میشنون جونسو انقدر میگه تا آخر سر چانسونگ با بی میلی ازش تشکر میکنه.
پس تصمیم میگیرن که ایندفعه گروهی مسابقه بدن، ولی اینبار هر دو باهم به خط پایان میرسن و وقتی فیلم ضبط شده رو نگاه میکنن کارگردان میگه گروه پیرپسرا زودتر رسیدن جونهو ثابت میکنه که پیرپسرا قوانین بازی رو زیرپا گذاشتن و برنده شدنشون قبول نیست ولی درهر صورت پیرپسرا برنده اعلام میشن. حالا پیرپسرا به عنوان برادر بزرگتر از خودشون مهربونی نشون میدن و ماهی مرکب رو میدن به پسر جوانها، جونسو گیر میده به پسر جوانها و میگه «بگید ممنونم» پسر جوانها هم که انگار نه انگار که چیزی میشنون جونسو انقدر میگه تا آخر سر چانسونگ با بی میلی ازش تشکر میکنه. 
حالا باید برای انتخاب تخته و چاقو، مسابقه ی باد کردن بطری پلاستیکی مچاله شده با بینی بدن جونهو هنوزم توی باغ نیست و فکر جرزنی اوناس 
توی باد کردن بطری ها هم پیرپسرا برنده میشن (احیانا اینا نکه پیرن تجربه شون بیشتره) وویونگ میره یه تانک پلاستیکی آب میاره و به پیرپسرا میگه «اگه اینو ما با دهن باد کردیم تخته و چاقو بزرگها رو بدید به ما» نیکون که زورش نمیرسه تانک رو له کنه جونسو به وویونگ میگه «بس کن، اگه تو تونستی این تانکو لهش کنی من بهت میدم» تکیون میره خودشو میندازه روش و لهش میکنه و میگه «اگه تونستید اینو باد کنید یکی از چاقو کوچیکها رو بهتون میدیم» وویونگ هم قبول میکنه، چانسونگ که زیاد حرف نمیزنه یهو صداش درمیاد و میگه «اگه اینطوریه که نیازی به مسابقه نیست، انتخاب همونیه که هست» 
تکیون سریع میگه «اینا میخوان جر بزنن» چانسونگ میگه «تو خودت جر زدی و تو پادشاه جرزنیی» خلاصه جونسو میگه «اگه شما تونستید اینو باد کنید ما یکی از چاقو بزرگها رو با چاقوتون عوض میکنیم» جونسو میافته به جون اون تانک تا لهش کنه، پسر جوانها هم از اونطرف بهش تیکه میندازن که بابابزرگ تو پیر شدی و زانوت قدرت نداره
بلآخره مچاله شده ش رو میدن به پسر جوانها تا توی یک دقیقه بادش کنن. هر چقدر زور میزنن نمیتونن تا اینکه چانسونگ یه سوراخ روی تانک پیدا میکنه و تا میان سوراخ رو بگیرن بادش کنن زمانشون تموم میشه و پیرپسرا بازم مهربونی نشون میدن و 30 ثانیه دیگه بهشون وقت میدن 
پسر جوانها هم سوراخ رو میگیرن و چانسونگ میتونه بادش کنه
(بابا قدرتمند)
جونهو هنوزم توی باغ نیست و فکر جرزنی اوناس توی باد کردن بطری ها هم پیرپسرا برنده میشن (احیانا اینا نکه پیرن تجربه شون بیشتره) وویونگ میره یه تانک پلاستیکی آب میاره و به پیرپسرا میگه «اگه اینو ما با دهن باد کردیم تخته و چاقو بزرگها رو بدید به ما» نیکون که زورش نمیرسه تانک رو له کنه جونسو به وویونگ میگه «بس کن، اگه تو تونستی این تانکو لهش کنی من بهت میدم» تکیون میره خودشو میندازه روش و لهش میکنه و میگه «اگه تونستید اینو باد کنید یکی از چاقو کوچیکها رو بهتون میدیم» وویونگ هم قبول میکنه، چانسونگ که زیاد حرف نمیزنه یهو صداش درمیاد و میگه «اگه اینطوریه که نیازی به مسابقه نیست، انتخاب همونیه که هست» تکیون سریع میگه «اینا میخوان جر بزنن» چانسونگ میگه «تو خودت جر زدی و تو پادشاه جرزنیی» خلاصه جونسو میگه «اگه شما تونستید اینو باد کنید ما یکی از چاقو بزرگها رو با چاقوتون عوض میکنیم» جونسو میافته به جون اون تانک تا لهش کنه، پسر جوانها هم از اونطرف بهش تیکه میندازن که بابابزرگ تو پیر شدی و زانوت قدرت نداره بلآخره مچاله شده ش رو میدن به پسر جوانها تا توی یک دقیقه بادش کنن. هر چقدر زور میزنن نمیتونن تا اینکه چانسونگ یه سوراخ روی تانک پیدا میکنه و تا میان سوراخ رو بگیرن بادش کنن زمانشون تموم میشه و پیرپسرا بازم مهربونی نشون میدن و 30 ثانیه دیگه بهشون وقت میدن (بابا قدرتمند) حالا گروه پیرپسرا خرچنگ / یه چاقوی بزرگ/ یه چاقوی کوچیک/ یه تخته ی بزرگ دارن.
گروه پسر جوانها ماهی مرکب/ یه چاقوی بزرگ / یه چاقوی کوچیک/ دو تا تخته ی کوچیک دارن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر