۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

خلاصه و کپچرهای قسمت پنجم سریال 49 روز - 49Days

یی-کیونگ (جی-هیون) که زنگ خونه رو میزنه، میگه: «من پارک جونگ-اون، دوست جی-هیونم. اومدم یه چیزی که قبلا به جی-هیون قرض دادم رو بگیرم.» یی-کیونگ (جی-هیون) میره توی خونه و به مامان جی-هیون میگه: «من دوست اینترنتیش هستم و یه سی دی در مورد جادو بهش داده بودم» مامانه بهش میگه: «من همه ی دوستای جی-هیون رو دیدم ولی تو رو ندیدم» یی-کیونگ (جی-هیون) هم یه نشونی هایی از گذشته ی جی-هیون میده و به مامانه میگه: «چون سی دی ها زیاده، خودم میرم از بینشون سی دی رو پیدا میکنم.» میره توی اتاقش و مهر رو از توی عروسکش برمیداره ولی گردنبنده که توی کیسه ی گانگوروه بود میوفه بیرون و یی-کیونگ (جی-هیون) متوجهش نمیشه، یه سی دی و دوربین عکاسیش رو هم برمیداره. به مامانه یکم دلداری میده یهو زنگ در رو میزنن و این-جونگه، یی-کیونگ (جی-هیون) سریع میره و این-جونگ نمیبینش. این-جونگ میاد تو و میگه: «موبایلم رو توی اتاق جی-هیون جا گذاشتم» میره بالا و میبنه مهر توی عروسک نیست ولی یهو میبینه گردنبندی که جی-هیون قبلا گذاشته بود توی کیسه  کانگورو افتاده جلوی پای عروسک و شک میکنه که یکی مهر رو زودتر برداشته و فکر میکنه مامان جی-هیون برداشته باشش، توی حرفای مامان جی-هیون میفهمه که دوست جی-هیون اومده بوده و میره به مین-هو میگه ولی مین-هو فکر میکنه دلیلی نداشته باشه که دوست جی-هیون مهر رو برداره چون جی-هیون از نقشه ی اونا خبر نداره.

49D-0169.jpg 49D-0170.jpg 49D-0171.jpg 49D-0172.jpg 49D-0173.jpg 49D-0174.jpg

هان-کانگ هم که یی-کیونگ (جی-هیون) رو توی بیمارستان دیده فکر میکنه اون مریضه و فقط تا 40 روز دیگه وقت داره. (البته فکرش همچین اشتباه هم نیست). یی-کیونگ (جی-هیون) میخواد مهرش رو توی گلدون جلوی در رستوران هان-کانگ قایم کنه و میره بیلچه برداره و میخواد هه-وون نبینش که همینطور هی از دست اون قایم میشه میره توی اتاق هان-کانگ، هان-کانگ توی حموم داره آواز میخونه، یی-کیونگ (جی-هیون) هم ناراحت میشه و با خودش میگه: «من توی بیمارستان افتادم ولی این خوشحاله و میخونه و میرقصه، اصلا برات مهم هست بمیرم یا زنده بمونم؟»Begging سریع مهرش رو توی یکی از گلدونهای اتاق هان-کانگ قایم میکنه، هان-کانگ هم یهو خوندنش قطع میشه و ناراحته و به جی-هیون که توی بیمارستانه و یی-کیونگ (جی-هیون) که رفته بود بیمارستان فکر میکنه. یی-کیونگ (جی-هیون) که داره توی رستوران کار میکنه، هان-کانگ میاد میبرش و بهش میگه: «بدنت ضعیفه، دیگه نمیخواد کار کنی» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «اینهمه منو تحمل کردی یکم دیگه هم تحمل کن، از روزهای مشکل سازم زیاد نمونده.» هان-کانگ میگه: «پس راسته که 49 روز بیشتر فرصت نداری؟» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «الان 42 روز مونده. قول میدم بعدش دیگه منو نبینی». یی-کیونگ (جی-هیون) شروع میکنه به کار کردن و هان-کانگ هم هی نگاهش میکنه و میخواد بره کمکش کنه اما جلوی خودشو میگیره، ولی بلاخره صبرش تموم میشه و میره کمکش میکنه. ( با این مهربونی هایی که برای یی-کیونگ (جی-هیون) میکنه ما رو کشت)

49D-0175.jpg 49D-0176.jpg 49D-0177.jpg 49D-0178.jpg 49D-0179.jpg 49D-0180.jpg 49D-0181.jpg 49D-0182.jpg 49D-0183.jpg 49D-0184.jpg

مین-هو به بابای جی-هیون میگه: «اون روز قرارداد رو تموم نکردم چون جی-هیون به جای مهرش، رژ لبش رو داده بود، بعدا که فهمید وقتی داشت مهر رو برای من میاورد تصادف کرد و مهر گم شده» خلاصه میگه اگه بخوان زمین جی-هیون رو بفروشن باید جی-هیون رو فاقد صلاحیت کنن و چون نمیخواد این کارو بکنه میخواد فقط پیش جی-هیون بمونه (جون خودت) و تقاضای استعفاش رو میده به باباهه. توی رستوران هان-کانگ، هه-وون و زنش برای خودشون سالگرد ازدواجشون رو جشن گرفتن و یی-کیونگ (جی-هیون) و هان-کانگ هم سر یه میز دیگه نشستن و یی-کیونگ (جی-هیون) برگبو رو از توی غذاش جدا میکنه و هان-کانگ میبینه و بازم یاد جی-هیون میافته که برگبو دوست نداشت.Happy Dance یی-کیونگ (جی-هیون) با ناراحتی به اون هه-وون و زنش نگه میکنه و میگه: «اونا واقعا همدیگه رو دوست دارن، حسودیم میشه، منم دلم میخواد اینطوری زندگی کنم»Sigh هان-کانگ همینطوری بهش خیره شده که یهو یی-کیونگ (جی-هیون) برمیگرده و میبینه اون بهش ذل زده و هان-کانگ هم خودشو میزنه به اون راه که من بهت نگاه نمیکردم. یی-کیونگ (جی-هیون) توی پارک زمانبند رو میبینه و ازش میپرسه: «اون دوتایی که گفتی مثل من بهشون فرصت داده شد، سه تا اشک رو پیدا کردن؟» زمانبند بهش جواب درست نمیده و میگه: «چه فرقی برای تو داره، اگه بگم پیدا نکردن میخوای کوتاه بیای، اگه بگم پیدا کردن خوشحال میشی؟ تو به فکر جمع کردن اشک ها باش.»

49D-0185.jpg 49D-0186.jpg 49D-0187.jpg 49D-0188.jpg 49D-0189.jpg 49D-0190.jpg 49D-0191.jpg

زمانبند نصفه شبی جی-هیون رو میبره فروشگاه و برای اینکه روحیه ی جی-هیون رو عوض کنه لباسای جور واجور تنش میکنه و موهاشو کوتاه میکنه. روانپزشکه بازم میاد پیش یی-کیونگ و بهش میگه: «اشتباه من باعث مرگ یه نفر شد، دو سال رابطه هامو قطع کردم و اومدم اینجا که خلوطه، بعد از دوسال حالم خوب شد ولی تو 5 ساله داری مثل مرده ها زندگی میکنی. من به حرفات گوش میدم میتونم کمکت کنم.» یی-کیونگ هم عصبانی میشه و میگه: «من ازت متنفرم که اونموقع رو یادم میاری و از این حرفا بدم میاد» روانپزشکه میگه: «بذار من دوستت بشم» یی-کیونگ میگه: «حتی اگه بهترین دوستا رو هم داشته باشی یه چیزایی حل نمیشه. من نه به روانپزشک نیاز دارم نه به دوست» جی-هیون هم که کنار اوناس اینا رو میشنوه به این فکر میکنه که اگه خودش بمیره ممکنه مادر و پدرش مثل یی-کیونگ بشن. یی-کیونگ (جی-هیون) میخواد برای پیدا کردن اشک دوستاشو ببینه ولی شماره تلفنهاشون رو نداره و زود میره سر کار تا از کامپیوتر هان-کانگ استفاده کنه. بابای جی-هیون راضی نمیشه که دخترش رو فاقد صلاحیت بکنن و به مین-هو میگه: «فکر کردی دخترم رو به تو که بیکاری و میخوای استعفا بدی، میدم؟ تو باید به شرکت برسی چون به جز تو به کسی اعتماد ندارم» (چه خوش خیال فکر کردی مین-هو به فکر تو و دخترته).


هان-کانگ و یی-کیونگ (جی-هیون) درمورد کار دارن با هم حرف میزنن و شوخی میکنن و میخندن که مین-هو میبینه، عصبانی میشه و میره توی رستوران (به تو چه؟ نکنه یی-کیونگ رو هم میخوای)Peppy مین-هو گیر میده به یی-کیونگ (جی-هیون) و میگه: «چرا کارایی میکنی که برای مردم سوء تفاهم بشه؟ .... از کجا شنیدی من نامزد دارم؟» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «من یه کارمندم و علاقه ای به زندگی شخصی مشتریها ندارم». مین-هو میره دفتر هان-کانگ و بهش میگه: «سونگ یی-کیونگ رو اخراج کن، چرا یه کارمند که حال مشتری ها رو خراب میکنه رو نگه میداری؟» هان-کانگ میگه: «باید آموزش ببینه» مین-هو هی درمورد یی-کیونگ سوال میپرسه و هان-کانگ میگه: «چرا اینقدر عجیب شدی؟ با کارایی که میکنی انگار از این زن خوشت اومده» مین-هو هم عصبانی میشه و میره. مین-هو جلوی در رستوران یی-کیونگ (جی-هیون) رو میبینه و یاد حرفی که هان-کانگ زد میافته، یی-کیونگ (جی-هیون) که میخواد بره جلوشو میگیره و میگه: «سونگ یی-کیونگ چرا اینطوری به من نگاه میکنی؟» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «چطوری؟» مین-هو میگه: «با نفرت... تاحالا کسی منو اینطوری نگاه نکرده»Happy Dance یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «شاید کاری کردی که لایق اینطور نگاه کردنه» مین-هو میگه: «چی؟» یی-گیونگ (جی-هیون) میگه: «اگه نکردی که خوبه» میخواد بره که مین-هو دستش رو میگیره و میگه: «رفتار تو خیلی خنده داره» همینطور مین-هو دست یی-کیونگ (جی-هیون) رو گرفته و دارن به هم نگاه میکنن که این-جونگ میاد و با دیدنشون خشکش میزنه.......

49D-0203.jpg 49D-0204.jpg 49D-0205.jpg 49D-0206.jpg 49D-0207.jpg 49D-0208.jpg

پایان قسمت پنجم

انگار جی-هیون حتی با یه جسم دیگه مین-هو رو جذب خودش کرده
این-جونگ با دیدن این صحنه چیکار میکنه؟

هیچ نظری موجود نیست: