۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

خلاصه و کپچرهای قسمت هفتم سریال 49 روز - 49Days

بعد از اینکه یی-کیونگ (جی-هیون) قبول میکنه که بره خونه ی مین-هو کار کنه، مین-هو میگه: «مگه از من بدت نمیاد؟» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «انگار تاحالا بدون پول زندگی نکردی، مردمی که به  پول نیاز دارن کار میکنن» مین-هو آدرس خونه ش رو مینویسه و میده بهش و یی-کیونگ (جی-هیون) همینطور که میره آدرس رو مچاله میکنه و میندازه زمین، مین-هو عصبانی میشه و یی-کیونگ (جی-هیون) آدرس رو از حفظ میگه یی-کیونگ (جی-هیون) همینطور که داره میره با خودش میگه با یه تیر دو نشون میزنم، هم پول درمیارم هم جاسوسیش رو میکنم. جی-هیون از جسم یی-کیونگ در میاد و میبینه یی-کیونگ زود از خواب بیدار شد و رفت بیرون، از شانس هم هان-کانگ یهو یی-کیونگ رو توی خیابون میبینه و میخواد بره جلو که پشیمون میشه (ای بابا تو که اخراجش کردی، دیگه چیکارش داری). یی-کیونگ میره به صاحب کارش زنگ میزنه و میگه: «دیروز مریض بودم نتونستم بیام سر کار» ولی صاحب کارش اخراجش میکنه. هان-کانگ هم شب خوابش نمیبره و همش به فکر یی-کیونگ (جی-هیونه) یی-کیونگ یه گوشه توی خونه ش نشسته و نمیخوابه، جی-هیون هم که به مین-هو گفته بود میره خونه ش کار کنه، ولی حالا چون نمیتونه از جسم یی-کیونگ استفاده کنه نمیتونه بره خونه ی مین-هو. بابای جی-هیون با دکتر صحبت میکنه و معلوم میشه که باباهه مریضه و هرچه زودتر باید عمل بشه. مین-هو که میبینه یی-کیونگ (جی-هیون) نیومد خونه ش، به بهانه ی پیشنهاد کار به هان-کانگ میره رستوران هان-کانگ و میبینه یی-کیونگ (جی-هیون) اونجا هم نرفته (خودش هم مونده که چرا داره اینطوری رفتار میکنه).

49D-0249.jpg 49D-0250.jpg 49D-0251.jpg 49D-0252.jpg 49D-0253.jpg 49D-0254.jpg 49D-0255.jpg 49D-0256.jpg 49D-0257.jpg

بالاخره یی-کیونگ همینطوری نشسته خوابش میبره و جی-هیون میره توی جسمش و میره بیرون، ولی پشیمون میشه و زود برمیگرده خونه، با خودش فکر میکنه که چه اتفاقی برای یی-کیونگ افتاده که اینطوری زندگی میکنه داره توی خونه دنبال آلبومی چیزی میگرده که یهو میافته و روی زمین میشینه و از جسم یی-کیونگ در میاد یی-کیونگ بدبخت تا چشماشو باز میکنه میبینه وسط اتاق نشسته، به خودش نگاه میکنه میبینه کت بیرونش (تازه اون لباسی که هیچوقت نمیپوشه و کنار گذاشته) هم تنشه و کلی تعجب میکنه که چرا اینطوری شده، همینطور به اتفاقای عجیبی که چند وقته براش افتاده (نرم شدن موهاش و درد مچ پاش و....) فکر میکنه و اشک توی چشماش جمع میشه، بعد بلند میشه و میبینه توی یکی از جعبه هاش هم کرم و شامپو قایم کرده به خودش میخنده و میگه: «دیگه ازش خسته شدم» طناب برمیداره و میخواد خودکشی کنه Sigh (بیچاره فکر میکنه دیوونه شده) جی-هیون هم که اونجاس هول شده و زمانبند رو خبر میکنه ولی زمانبند میگه: «ولش کن، خودش انتخاب کرده که خودکشی کنه» جی-هیون هم همینطور التماس میکنه که خودکشی نکنه (ای بابا اون که صدات رو نمیشنوه) که یهو صدای در میاد، روانپزشکه پشت دره و میبینه یی-کیونگ درو باز نمیکنه، میخواد درو بشکنه بیاد تو که یی-کیونگ میره درو باز میکنه Sigh و روانپزشکه گل رز خشک شده ای که روز تصادف دست یی-کیونگ بود رو براش آورده و کارت مطبش رو هم بهش میده.

49D-0258.jpg 49D-0259.jpg 49D-0260.jpg 49D-0261.jpg 49D-0262.jpg 49D-0263.jpg 49D-0264.jpg 49D-0265.jpg 49D-0266.jpg 49D-0267.jpg 49D-0268.jpg 

 یی-کیونگ دوباره میره گوشه ی اتاق میشینه و جی-هیون هم جلوش میشینه و باهاش حرف میزنه (با اینکه یی-کیونگ صداش رو نمیشنوه) بهش میگه: «تو نمیدونی که جسم داشتن چقدر با ارزشه، میتونی لمس بشی و گرما رو احساس کنی، یه صدا داری و کسی میتونه بهت گوش بده، میتونی به یکی دیگه نگاه کنی و باهم بخندید، خواهش میکنم قوی باش. اینطوری من میتونم کاری کنم تا زنده بمونم» جی-هیون که اینا رو میگه گریه میکنه و یی-کیونگ هم اشک توی چشماش جمع شده چهار روز میگذره و فقط 34 روز برای جی-هون باقی میونده ولی یی-کیونگ نمی خوابه و جی-هیون از زمانبند کمک میخواد و زمانبند هم میره یه کافی شاپ و خودشو جای یه پیشگو میزنه (چه پیشگوی نازی هم هست) و به صاحب کافی شاپ یکمی از اتفاقایی که در گذشته برای مَرده افتاده بوده رو میگه و مرده هم باورش میشه که اون پیشگوئه، و زمانبند بهش هشدار میده که باید یه کارمند زن پاره وقت استخدام کنه که بالای 30 سال نباشه و زیاد هم نخنده (خصوصیات یی-کیونگ) وگرنه صاحب کافی شاپ زیاد زنده نمیمونه زمانبند جلوی راه یی-کیونگ آگهی استخدام کافی شاپه رو هی ظاهر میکنه (با اینکه صاحب مغازه هنوز آگهی نداده) ولی یی-کیونگ اولش محل نمیذاره ولی آخر میره و استخدام میشه. جی-هیون از زمانبند میخواد که بهش کمک کنه تا گذشته ی یی-کیونگ رو بفهمه ولی زمانبند میگه: «من نمیتونم چون فقط برای کسایی کار میکنم که توی این دنیا نیستن، چرا توی کار دیگران دخالت میکنی، تو به مشکل خودت برس»

49D-0269.jpg 49D-0270.jpg 49D-0271.jpg 49D-0272.jpg 49D-0273.jpg 49D-0274.jpg 49D-0275.jpg 49D-0276.jpg 49D-0277.jpg 49D-0278.jpg 

بلاخره بعد از 5 روز یی-کیونگ (جی-هیون) میره خونه ی مین-هو و بهش میگه: «چند روز مشکل داشتم و نتونستم بیام، اگه کس دیگه ای رو پیدا کردی، میرم» مین-هو هم میگه: «چون بخاطر من اخراج شدی، اشکال نداره بیا تو، و تا قبل از اینکه من نیومدم نباید از خونه بری بیرون». سو-وو به این-جونگ مشکوک میشه که شاید دوست پسر داشته باشه ولی این-جونگ بهش میگه بعدا بهت میگم کیه. یی-کیونگ (جی-هیون) در حین اینکه خونه رو تمیز میکنه وسایل مین-هو رو میگرده و توی یه آلبوم عکس مین-هو و این-جونگ رو میبینه که عکسها برای سال 2006 هستن و میفهمه که از 5 سال پیش اونا با هم دوست بودنBegging یی-کیونگ (جی-هیون) که رمز در خونه ی مین-هو رو میدونه میره بیرون. 
هان-کانگ که بعد از اخراج کردن یی-کیونگ (جی-هیون) دیگه شور و شوق گذشته رو نداره، هه-وون میارش بیرون رستوران و بهش میگه: «چرا چند روزه یه مرد جوون توی خونه تنهاس؟» داره بهش نرمش میده که یی-کیونگ (جی-هیون) از راه میرسه، هان-کانگ میگه: «چرا دوباره اومدی اینجا؟» یی-کیونگ (جی-هیون) میگه: «اومدم به عنوان یه مشتری پاستا بخورم» یی-کیونگ (جی-هیون) بعد از تموم کردن پاستاش داره میره که هان-کانگ ازش میپرسه: «بدنت خوبه؟ کار جدیدت واقعا خوبه؟»  یی-کیونگ (جی-هیون) میگه «آره» و میره، یی-کیونگ (جی-هیون) در مورد کار جدیدش با کارمندای رستون حرف زده بود و تا یی-کیونگ (جی-هیون) میره، یکی از کارکنا حدس میزنه که کار یی-کیونگ (جی-هیون) توی کلوپ شبانه کارس، چون هم حقوقش بالاس هم هرموقع بخواد میتونه نره سر کار. بیچاره هان-کانگ هم ناراحت میشه و سریع میره دنبالش ولی یی-کیونگ (جی-هیون) قایم شده و از دور نگاهش میکنه و با خودش میگه: «هان-کانگ میدونم تو نگران من نیستی و نگران یی-کیونگی اما بازم ممنونم، من خوش شانسم که کسی مثل تو رو توی زندگیم دارم، این کارو نکن، اینطوری دلم میخواد بیام پیشت در صورتی که کسی که تو نگرانشی من نیستم» هان-کانگ هم پیداش نمیکنه. این-جونگ به مین-هو زنگ میزنه که با هم شام بخورن ولی مین-هوی بدجنس الکی میگه توی جلسه س و نمیتونه بیاد. این-جونگ هم که سمج، وسایل غذا رو برمیداره میره خونه ی مین-هو، چون خود این-جونگ در ور باز میکنه، یی-کیونگ هم فکر میکنه مین-هوئه، میاد جلوی در و یهو این-جونگ و یی-کیونگ (جی-هیون) همدیگه رو میبیبنن و تعجب میکنن!!!!!!

49D-0279.jpg 49D-0280.jpg 49D-0281.jpg 49D-0282.jpg 49D-0283.jpg 49D-0284.jpg 49D-0285.jpg 49D-0286.jpg 49D-0287.jpg 49D-0288.jpg 

پایان قسمت هفتم

حالا این-جونگ به یی-کیونگ (جی-هیون) میگه که چرا اومده؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست: