۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

خلاصه و کپچرهای قسمت پانزدهم سریال 49 روز - 49Days

بعد از اینکه یی-کیونگ اسم مین-هو رو میگه، مین-هو بهش میگه: «اینجا چیکار میکنی؟ تو کی هستی؟ منو میشناسی؟» یی-کیونگ هم گیج شده و جواب نمیده که یهو روانپزشکه میاد و به مین-هو میگه: «انگار یی-کیونگ دوست نداره باهات حرف بزنه» مین-هو هم میذاره میره و گیج شده که یی-کیونگ کیه! یی-کیونگ به روانپزشکه میگه: «مین-هو رو نمیشناسم ولی اسمش رو میدونم، قبلا توی هیبنوتیزم دیدمش و احساس بدی دارم» روانپزشکه بهش میگه که دیروز یی-کیونگ رو جلوی خونه ش دیده ولی لباس پوشیدن و رفتارش کاملا متفاوت بوده و فکر میکنه که یی-کیونگ اختلال شخصیت داشته باشه، ولی یی-کیونگ احساس میکنه که یه روح داخلش زندگی میکنه!!! روانپزشکه نگران یی-کیونگ میشه ولی یی-کیونگ میگه: «اون روح خیلی صمیمیه و حس میکنم مراقب منه، بعد از مرگ یی-سوو اولین باره که کسی مراقب و نگران منه» و تعریف میکنه که [وقتی 5 ساله بوده مامانش توی ایستگاه قطار ولش کرده و اون حتی اسمش رو هم نمیدونسته و توی یتیم خونه یکی از بچه ها (یی-سوو) میاد و براش این اسم رو انتخاب میکنه، یی-سوو هم وقتی به دنیا اومده بوده مامانش ولش کرده بوده] خلاصه یی-سوو کمکش کرده بوده که غم اینکه مامانش ترکش کرده رو فراموش کنه و 18 سال با هم بودن و بعد یی-سوو ترکش کرده و دو هفته بعدش مُرده زمانبند (یی-سوو) هم که اونجاس اینا رو میشنوه اشک از چشماش جاری میشه و تعجب میکنه که چرا اینطوری شده Begging با اینکه خود مین-هو شک کرده ولی به این-جونگ میگه: «یی-کیونگ، جی-هیون نیست»
حالا فقط 13 روز مونده و یی-کیونگ که میاد خونه، جی-هیون بهش میگه: «میشه امروز زودتر بخوابی، آخه بابام امروز عمل میکنه» یی-کیونگ هم که انگار شنیده میره توی جاش دراز میکشه و میخوابه.

49D-0517.jpg 49D-0518.jpg 49D-0519.jpg 49D-0520.jpg 49D-0521.jpg

هان-کانگ میاد دنبال یی-کیونگ (جی-هیون) و میبرش بیمارستان. بابای جی-هیون هم کلی خوشحال میشه که یی-کیونگ (جی-هیون) رفته دیدنش، یی-کیونگ (جی-هیون) باباهه رو بغل میکنه و میگه: «بعدا میبینمت» از اتاق میره بیرون و زار زار گریه میکنه و هان-کانگ هم دلداریش میده و مین-هو هم که میبینشون حالش گرفته میشه و به هان-کانگ میگه: «چرا اینقدر درو و اطراف زن منی؟» یی-کیونگ هم میره طرف مین-هو و باهاش میره، هان-کانگ هم متعجب میشه که جی-هیون از مین-هو چی میخواد که اینقدر دنبالش میره. مین-هو از یی-کیونگ (جی-هیون) میپرسه دیشب چیکار کرده، یی-کیونگ (جی-هیون) هم از همه جا بی خبر میگه: «زود خوابیدم» بابای جی-هیون رو میبرن اتاق عمل. هان-کانگ هم میره دنبال کارای شرکت، مین-هو هم میره از یکی از کارکنای رستوران هان-کانگ میخواد که کمکش کنه. یی-کیونگ (جی-هیون) داره جلوی بیمارستان میره که یهو میبینه یه مَردی گردنبند اشک توی گردنشه و با هم حرف میزنن، اون مَرده فقط براش یه روز مونده ولی کسی براش اشک نریخته و میگه: «روزهای آخر روحت ضعیفتر و یه علائمی ظاهر میشه» این-جونگ هم میبینه که دارن با هم حرف میزنن و میخواد مَرده رو سوال پیچ کنه ولی مرده هیچی نمیگه. Happy Dance

49D-0522.jpg 49D-0523.jpg 49D-0524.jpg 49D-0525.jpg 49D-0526.jpg 

جراحی باباهه به خوبی و سلامتی تموم میشه و چون سالگرد مرگ مامان هان-کانگه، یی-کیونگ (جی-هیون) و هان-کانگ با هم یه مراسم کوچیک میگیرن و هان-کانگ در مورد مامانش حرف میزنه، اینکه بعد از طلاق مادر و پدرش، فکر میکرده مامانش زن بدی بوده و مامانه توی تنهایی مُرده، ولی بعدا فهمیده که بخاطر اشتباهات باباهه طلاق گرفته بودن، و حالا ایندفعه یی-کیونگه (جی-هیون) هان-کانگ رو دلداری میده مین-هو هم همش اونا رو میبینه و اعصابش بهم میریزه، تازه اگه گفتید چی فهمیده؟! مین-هو رفته پیش روانپزشکه و از سوال پرسیده و روانپزشکه هم همه چیزی رو که میدونسته بهش گفته (یعنی مین-هو فهمیده یی-کیونگ، جی-هیونه). یی-کیونگ از هان-کانگ میپرسه: «تو چرا به جی-هیون مدیونی؟» هان-کانگ هم میگه: «یه بار میخواستم یواشکی برم پیش بابام حتی برای بلیط از مامانم پول دزدیدم، ولی توی جینان بخاطر جی-هیون پام پیچ خورد و از هواپیما جا موندم (جایی که جی-هیون، هان-کانگو از دست بچه قلدرها نجات داد و دوتایی از روی تپه افتادن) اون خیلی دختر شاد و بامزه ای بود، اون جو یواش یواش فکر ترک کردن جینان رو از سرم بیرون کرد» و دستبندی که همیشه پیشش بود رو میده به یی-کیونگ (جی-هیون) که برگردونه به جی-هیون، یی-کیونگ (جی-هیون) هم تعجب میکنه که اون دستبند دست هان-کانگ چیکار میکنه... حالا ماجرای این دستند چی باشه خوبه؟ ماجرای این دستبد از این قراره که [زمان دبیرستانشون، اونموقع که هان-کانگ غذای مامانش ور انداخت زمین، جی-هیون میبینه و میره غذا رو از مامانه میگیره که بدش به هان-کانگ، مامانه هم بخاطر اینکه تشکر کرده باشه، دستبندش رو درمیاره و میده به جی-هیون]
این-جونگ و مین-هو هم نگرانن که اگه یی-کیونگ (جی-هیون)، جی-هیون باشه همه چیز رو میدونه و ممکنه مشکلی براشون درست بشه.

49D-0527.jpg 49D-0528.jpg 49D-0529.jpg 49D-0530.jpg 49D-0531.jpg 49D-0532.jpg 

یی-سوو هم از رفتارهای این-جونگ میفهمه که با مین-هو رابطه داره و باهاش دعوا میکنه. مین-هو هم میبینه یی-کیونگ صبح ها توی رستوران هان-کانگه و شب ها توی کافی شاپ کار میکنه واصلا وقت خوابیدن نداره. یی-کیونگ (جی-هیون) میره هتلی که قبلا یی-کیونگ کار میکرده و به یکی از کارمندای قدیمی اونجا میگه که فراموشی گرفته و میخواد در مورد خودش بدونه، کارمنده هم میگه که یی-سوو هم یه زمان کوتاهی توی هتل کار میکرده و بخاطر اینکه میخواسته خواننده بشه رفته، بعد از مرگ یی-سوو، یی-کیونگ نرفته توی اون هتل کار کنه و حتی نرفته بوده وسایلش رو برداره، ولی وسایلش هنوز دست اون کارمنده بود و میده ش به یی-کیونگ (جی-هیون). یی-کیونگ جی-هیون هم میره وسایل رو میبینه که توش یه سری عکس هست ولی بین عکسها، عکسهای یی-سوو با یه دختر دیگه هم هست یی-کیونگ (جی-هیون) هم عصبانی میشه ومیره پیش زمانبند (یی-سوو) و عکسها رو بهش نشون میده، زمانبند (یی-سوو) باورش نمیشه که همچین آدمی بوده باشه، یی-کیونگ (جی-هیون) بهش میگه: «تو هرچقدر هم بگی اینطوری نیست، چیزی عوض نمیشه» که یهو زمانبند (یی-سوو) یاد یی-کیونگ میوفته و درحالی که گریه میکنه چند بار اسم یی-کیونگ رو میگه و دستش رو به طرف یی-کیونگ (جی-هیون) میبره، یی-کیونگ (جی-هیون) هم همینطور خشکش زده......

49D-0533.jpg 49D-0534.jpg 49D-0535.jpg 49D-0536.jpg 49D-0537.jpg 49D-0538.jpg 49D-0539.jpg 49D-0540.jpg 

پایان قسمت پانزدهم

ای بابا حالا باید به این زمانبند (یی-سوو) بفهمونیم که این فقط جسم یی-کیونگه، روح مال جی-هیونه 

۱ نظر:

Fateme گفت...

این سریاله خیلی خیلی خیلی قشنگه
از دیدنش سیر نمی شم!!!!