آخر قسمت اول نشون داد که گومیهو مهره ش رو از د وونگ گرفت. حالا توی قسمت دوم چی میشه؟ چه بلایی سر د وونگ میاد.
وقتی گومیهو مهره ش رو از د ووگ میگیره، د وونگ بی هوش میشه و می افته و گومیهو میخواد بره که یاد اونموقع می افته که د وونگ از ترس گراز برگشت پیش خودش و دلش میسوزه و دوباره مهره ش رو برمیگردنه به د وونگ.
وقتی د وونگ به هوش میاد میترسه و میخواد از دست گومیهو فرار کنه ولی هر چی فکر میکنه نمیتونه و آخر میره و از سیمی که برای فیلمبرداری فیلم اکشن استفاده میکنن آویزون میشه ولی بازم نمیتونه و همون بالا گیر میکنه و از اون پایین گومیهو دهنشو باز میکنه و میگه الان میفتی تو دهنم و میخورمت حالا از شانس بد د وونگ همین موقع بابابزرگش بهش زنگ میزنه ولی تا میخواد گوشی رو از جیبش برداره موبایل میافته جلوی گومیهو... گومیهو که تا حالا موبایل ندیده تعجب میکنه و از اون ور بابابزرگه هی میگه د وونگ کجاست و گومیهو میگه رومه............ از طرفی هم که د وونگ که آویزونه داره سعی میکنه نیفته پایین، بابابزرگه صداشو میشنوه و فکر بد میکنه.
گومیهو به د وونگ میگه تا وقتی که مهره م توی بدن توئه نمیتونم بذارم تو بری و توی مدرسه پیش د وونگ میمونه. د وونگ از ترس اینکه گومیهو نخورتش میره لباس جنگجوهای قدیم رو میپوشه و میخوابه.
د وونگ توی اینترنت اخبار گم شدن روباه توی نقاشی رو میبینه و میفهمه که خودش باعث شده گومیهو آزاد بشه. یادش میاد که وقتی داشت نه تا دمو میکشید یه خال هم روی شونه ش افتاد، میره پیش گومیهو و میبینه که روی شونه ی گومیهو هم یه خال هست بهش میگه من آزادت کردم مسئولیتت رو قبول میکنم.... درست همین موقع دوستای د وونگ پشت در هستن و جمله ی آخر رو میشنون و میان تو میگن د وونگ ازت انتظار نداشتیم خیلی .........
دونگ جو که میدونه گومیهو آزاد شده دنبالشه تا برگردونش توی همون نقاشیه، وقتی گومیهو رو میبینه متوجه میشه شبیه یه گومیهوی دیگه س که مربوط به چندین سال پیشه و با خنجری که توی دستشه کشته ش، از این که خیلی شبیه همن تعجب کرده.
وقتی د وونگ به هوش میاد میترسه و میخواد از دست گومیهو فرار کنه ولی هر چی فکر میکنه نمیتونه و آخر میره و از سیمی که برای فیلمبرداری فیلم اکشن استفاده میکنن آویزون میشه ولی بازم نمیتونه و همون بالا گیر میکنه و از اون پایین گومیهو دهنشو باز میکنه و میگه الان میفتی تو دهنم و میخورمت حالا از شانس بد د وونگ همین موقع بابابزرگش بهش زنگ میزنه ولی تا میخواد گوشی رو از جیبش برداره موبایل میافته جلوی گومیهو... گومیهو که تا حالا موبایل ندیده تعجب میکنه و از اون ور بابابزرگه هی میگه د وونگ کجاست و گومیهو میگه رومه............ از طرفی هم که د وونگ که آویزونه داره سعی میکنه نیفته پایین، بابابزرگه صداشو میشنوه و فکر بد میکنه.
گومیهو به د وونگ میگه تا وقتی که مهره م توی بدن توئه نمیتونم بذارم تو بری و توی مدرسه پیش د وونگ میمونه. د وونگ از ترس اینکه گومیهو نخورتش میره لباس جنگجوهای قدیم رو میپوشه و میخوابه.
د وونگ توی اینترنت اخبار گم شدن روباه توی نقاشی رو میبینه و میفهمه که خودش باعث شده گومیهو آزاد بشه. یادش میاد که وقتی داشت نه تا دمو میکشید یه خال هم روی شونه ش افتاد، میره پیش گومیهو و میبینه که روی شونه ی گومیهو هم یه خال هست بهش میگه من آزادت کردم مسئولیتت رو قبول میکنم.... درست همین موقع دوستای د وونگ پشت در هستن و جمله ی آخر رو میشنون و میان تو میگن د وونگ ازت انتظار نداشتیم خیلی .........
دونگ جو که میدونه گومیهو آزاد شده دنبالشه تا برگردونش توی همون نقاشیه، وقتی گومیهو رو میبینه متوجه میشه شبیه یه گومیهوی دیگه س که مربوط به چندین سال پیشه و با خنجری که توی دستشه کشته ش، از این که خیلی شبیه همن تعجب کرده.
د وونگ با دوستش درمورد گومیهو حرف میزنه که مجبور میشه بگه گو فامیلیشه و می هو اسمشه، اینطوری میشه که د وونگ برای گومیهو اسم هم انتخاب میکنه گومیهو هم از اینکه اسم داره خوشحال میشه.
د وونگ برای اینکه بفهمه می هو (گومیهو) از چی بدش میاد مستش میکنه و میگه بگو هویی، هویی و نوک انگشتهاشون رو به هم میزنن (الهی بمیرم) باهم دوست میشن و می هو هم آخر سر اعتراف میکنه که از آب بدش میاد. (از آبهایی مثل دریا و رودخونه اینا)
می هو با دوست د وونگه که یهو هه این (دختری که د وونگ دوستش داره) می هو رو میبینه و میهو بهش میگه من دوست د وونگم ولی اونا اشتباهی فکر میکنن که دوست دخترشه، ولی د وونگ خودشو سریع میرسونه و میگه این دوست دخترم نیست... می هو هم با ناراحتی به د وونگ نگاه میکنه.....
د وونگ برای اینکه بفهمه می هو (گومیهو) از چی بدش میاد مستش میکنه و میگه بگو هویی، هویی و نوک انگشتهاشون رو به هم میزنن (الهی بمیرم) باهم دوست میشن و می هو هم آخر سر اعتراف میکنه که از آب بدش میاد. (از آبهایی مثل دریا و رودخونه اینا)
می هو با دوست د وونگه که یهو هه این (دختری که د وونگ دوستش داره) می هو رو میبینه و میهو بهش میگه من دوست د وونگم ولی اونا اشتباهی فکر میکنن که دوست دخترشه، ولی د وونگ خودشو سریع میرسونه و میگه این دوست دخترم نیست... می هو هم با ناراحتی به د وونگ نگاه میکنه.....
یعنی چی میشه؟ حالا که د وونگ دوست می هو نیست، می هو، د وونگو میخوره؟؟؟
پایان قسمت دوم
۱ نظر:
چرا ادامه نمیدید
کارتون عالی بود تنها سایتی که خلاصه این سریال زیبا ر پوشش میداد شما بودید که متاسفانه دیگه ادامه نمیدید
اخه چرا؟
ارسال یک نظر