۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

قسمت ششم - سختی های همخونه شدن

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - عصر

نیکون سریع در اتاقش رو باز میکنه و با اتاق خالی مواجه میشه و با نگرانی میگه:

_ دیدید، گفتم  که دست کم نگیریدشون.

همه با ناراحتی وارد اتاق نیکون میشن.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نیکون - عصر

تا پسرا وارد اتاق میشن یهو جیون و سونگهی از زیر تخت و هانا از توی کمد بیرون میان و پسرا رو میترسونن. پسرا از ترس همدیگه رو بغل میکنن و دخترا بلند میخندن.

0015~5.jpg
 

تکیون، جونهو و نیکون  سریع به طرف دخترا میرن و با دست جلوی دهنشون رو میگیرن و تکیون با عصبانیت میگه:

_ دارید چیکار میکنید؟ میدونید بلند شدن صدای خنده ی یه دختر از توی خونه ی ما یعنی چی؟!

هانا دست تکیون رو از جلوی دهنش آروم کنار میکشه و میگه:

_ ببخشید، فقط میخواستیم یه ذره باهاتون شوخی کنیم.

نیکون و جونهو هم دخترا رو رها میکنن و جونهو پوزخندی به جیون میزنه و میگه:

_ میدونستم نمیتونید فرار کنید.

جونسو: خیلی شوخیه بیمزه ای بود، اگه دوباره شلوغ کنید خودم حسابتون رو میرسم.

چانسونگ با آرنج میزنه به جونسو و زیر لبی میگه:

_ چی داری میگی؟

جونسو بدون توجه از اتاق بیرون میره، همه ی پسرا هم بدنبالش میرن. تا پسرا میرن بیرون دخترا با شیطنت به هم نگاه میکنن و یواشکی میخندن. هانا میگه:

_ وای دلم میخواد این جونسو رو بگیرم خفه کنم. 

جیون صداشو صاف میکنه و میگه:

_ هانا جان، نظرت قابل احترامه ولی مراقب حرف زدنت باش... یه بار دیگه درمورد جونسو اینطوری حرف بزنی خودم با دستهای خودم تو رو خفه میکنم.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - عصر

  پسرا میریزن سر جونسو و از رفتارش انتقاد میکنن، جونسو میگه:

_ مگه قرار نشد که هر کسی از روش خودش استفاده کنه، اینم روش منه.

وویونگ: خیلی بدجنسی.

جونهو: اتفاقا جونسو حرف خوبی زد، باید یکم هم بترسن وگرنه روشون زیاد میشه.

تکیون: جونسو هم حق داره، شاید اونم با روش ما مخالف باشه، ما نباید نظرمون رو به هم تحمیل کنیم.

یهو وویونگ میپره و تلویزیون رو روشن میکنه و میگه:

_ وای یه ربع از سریال ژاپنی مورد علاقه م گذشت.

تا وویونگ صدای تلویزیون رو زیاد میکنه یهو سونگهی از اتاق بیرون میاد و کنار وویونگ میشینه و میگه:

_ وای اصلا حواسم نبود امروز این سریالو داره. وویونگ میشه برای منم ترجمه کنی، آخه من سریالو با زیرنویس انگلیسی میدیدم.

وویونگ با تعجب سونگهی رو نگاه میکنه و چانسونگ کنار سونگهی میشینه و میگه:

_ تا جایی که بتونم برات ترجمه میکنم.

چانسونگ لبخندی میزنه و سونگهی آب گلوش رو به سختی قورت میده. جیون میاد بالای سرشون میایسته و میگه:

_ میشه به منم جا بدید بشینم.

سونگهی یه نگاه به سمت راستش که وویونگ نشسته و یه نگاه به سمت چپش که چانسونگ نشسته میکنه رو به جیون میگه:

_ خب بیا جای من بشین.

سونگهی تا میاد بلند بشه چانسونگ دستش رو میگیره و میگه:

_ مگه نمیخواستی برات ترجمه کنم.

سونگهی با تردید میشینه. جیون سریع میپره جلوی سونگهی روی زمین میشینه و میگه:

_ سونگهی من اینجا میشینم.

هانا که تازه از حموم دراومده و موهاش خیسه، میخواد با سشوار خشکش کنه ولی جیون و سونگهی که دارن سریال نگاه میکنن بهش محل نمیذارن و هانا میره توی اتاق نیکون.

 

 داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نیکون - عصر

هانا داره موهای بلندش رو به سختی خشک میکنه که تکیون چند ضربه به در میزنه و وارد اتاق میشه و میگه:

_ چرا تنهایی این کار سخت رو میکنی؟ من بیکار بودم بهم میگفتی کمکت میکردم.

0016~4.jpg

تکیون سشوار رو از دست هانا میگیره و کمکش میکنه و هانا هم با غرور لبخندی میزنه و میگه:

_ الان دستت درد میگیره آخه موهام خیلی سنگیه.

تکیون بازوهاشو نشون میده و میگه:

_ نترس تا اینا رو دارم غم ندارم. 

هانا: میدونی؟ باید دوست پسرم مثل تو کامل باشه و همه چیز داشته باشه.

تکیون: موهات خیلی بلنده سخت نیست؟

هانا: به سختیش می ارزه، مگه قشنگ نیست؟

تکیون سری تکون میده و میگه: 

_ خیلی قشنگه.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - شب

جیون روی مبل نشسته داره چرت میزنه. جونهو روی مبل کناریش نشسته و بازی میکنه که یهو میبینه جیون داره می افته و سریع میپره و میگیرش. جیون تا چشماشو باز میکنه چشم توی چشم جونهو میشه و سریع از بغلش در میاد و جونهو مظلومانه میگه:

_ چرا نمیری سر جات؟

جیون: سونگهی و هانا تمام تخت رو گرفتن و جایی برای من نیست. میشه یه بالش و لحاف به من بدید.

جونهو با تعجب میگه:

_ میخوای روی زمین بخوابی؟

جیون با سر تأیید میکنه. جونهو یکم مکث میکنه و اینطرف و اونطرف رو نگاه میکنه وقتی میبینه کسی نیست با شیطنت میگه:

_ میخوای بریم اتاق من...

یهو نیکون میاد و جونهو تا نیکون رو میبینه با دست پاچگی حرفش رو عوض میکنه و به جیون میگه:

_ میخوای بری توی اتاق من بخوابی؟ منم اینجا روی مبل میخوابم.

نیکون سریع میگه: 

_ چی داری میگی؟ پس من کجا بخوابم؟

همین لحظه وویونگ با بالش و لحافش میاد و میگه:

_ سر و صدا نکنید من میخوام اینجا روی زمین بخوابم.

جونهو رو به وویونگ میگه: 

_ جیون بره توی اتاقت بخوابه؟

وویونگ ولو میشه روی زمین و میگه:

_ بره.

جیون با خوشحالی رو به جونهو آروم میگه:

_ ممنونم.

جیون میره توی اتاق وویونگ، جونهو هم لباشو برمیگردونه و شونه هاشو بالا میندازه و به اتاقش میره.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق وویونگ - شب

جیون خواب از سرش پریده و با ذوق به اطراف اتاق وویونگ نگاه میکنه ، با خودش میگه: «ایکاش سونگهی هم اینجا بود. باید اتاق وویونگ رو هم میدید. آخ چرا اینقدر خوابم میاد؟ باید خوب اینجا رو نگاه کنم شاید دیگه نتونم بیام توش.»

 

روز بعد

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نیکون - صبح

سونگهی با تعجب جیون رو نگاه میکنه و میگه:

_ دیشب کجا خوابیده بودی؟

جیون با ذوق و غرور میگه:

_ جاتون خالی توی اتاق وویونگ بودم. 

سونگهی با ناراحتی و بغض میگه:

_ وویونگ؟

جیون: آره، چون اینجا جا نبود وویونگ بهم اجازه داد اونجا بخوابم.

سونگهی: خوش بحالت.

هانا: وای کی میشه من برم توی اتاق تکیون!

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - صبح

 همه دور هم صبحانه میخورن، تکیون قاشق رو بزور بالا میاره ولی میخواد نشون نده که دستهاش درد میکنه. جونسو دخترا رو نشون میده و با عصبانیت میگه:

_ حالا باید با اینا چیکار کنیم؟ اگه فردا برای فیلمبرداری بیان بدبخت میشیما.

هر کدوم از پسرا یه ایده میدن ولی هیچ کدوم اونقدر که باید خوب نیست، دخترا دیگه از کنجکاوی دارن میترکن که جیون میگه:

_ موضوع چیه؟ چرا ما باید قایم بشیم.

نیکون توضیح میده که توی خونه فیلمبرداری دارن. جیون میگه:

_ من یه ایده بدم؟

همه با تعجب بهش نگاه میکنن. 



پایان قسمت ششم

هیچ نظری موجود نیست: