۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعه

قسمت هجدهم - تلپاتی


داخلی - خانه ی 2PM - حموم - صبح
مرضیه مات و مبهوت به رفتن جونهو نگاه میکنه و با تعجب و کمی ترس به جونسو میگه:
_ شما دارید چیکار میکنید؟ 
جونسو که متوجه ترس مرضیه میشه با خودش میگه: «از اول باید میرفتم سراغ این... حیف» به مرضیه میگه:
_ همه چیز آماده س.
جونسو که میاد از کنار مرضیه رد بشه، مرضیه اشتباه برداشت میکنه و با هول بلند میشه، روی پاش فشار میاد و از درد پاش میشینه و جیغ نیمه بلندی میزنه. جونسو سریع کنارش میشینه و میگه:
_ چرا بلند شدی؟ یکم صبر کن جونهو رفته منصوره رو بیاره تا کمکت کنه.
مرضیه از فکر اشتباهی که درمورد جونسو کرده ناراحت میشه با شرمندگی به جونسو نگاهی میکنه و اشک توی چشمهاش حلقه میزنه تا اشکش سرازیر میشه جونسو دستش رو میذاره روی شونه ی مرضیه و به صورتش نگاه میکنه و میگه:
_ خیلی درد میکنه؟
مرضیه همینطور گریه میکنه و پاش که درد میکنه رو میگیره، با سرش تأیید میکنه ولی در حقیقت اشکهاش برای درد پاش نیست.

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - ظهر
مرضیه و منصوره و نیکون از بیمارستان برگشتن، نیکون همینطور که کمک میکنه مرضیه روی مبل بشینه میگه:
_ خودت که گفتی دکتر چی گفت، بخاطر بی دقتی که امروز کردی مجبوری چند روز بیشتر به پات فشار نیاری. لطفا بیشتر مراقب باش.
وویونگ به مرضیه میگه:
_ نونا ما که هستیم، پس اگه چیزی خواستی حتما بهمون بگو.
منصوره با ناراحتی میگه:
_ تو که میدونستی نباید به پات فشار بیاری، آخه چرا اینطوری میکنی؟
نسترن: ای بابا، حالا اتفاقیه که افتاده، زیاد سخت نگیر، از این به بعد بیشتر حواسشو جمع میکنه.
بعد از کمی جونسو به شهرش [دگو] پیش خانواده ش میره و هر کسی هم میره پی کار خودش. وویونگ درحالی که آهنگ توی گوشش گذاشته وسط اتاق برای خودش قر میده و میرقصه که منصوره با تردید میاد کنارش، با دست به شوونه ش میزنه و وویونگ گوشی رو از گوشش برمیداره، منصوره بهش میگه:
_ الان میتونی بهم یاد بدی؟
وویونگ: چی رو؟
 منصوره: رقص ذوب شدن.
وویونگ: مگه تازه از بیمارستان نیومدی؟ الان خسته ای برو استراحت کن، بعدا بهت یاد میدم.
منصوره: من رقصیدن رو دوست دارم، حتی اگه خسته باشم با رقصیدن خستگیم در میاد.
وویونگ شروع میکنه و با شوق و ذوق فراوان رقصیدن رو به منصوره یاد میده. در حین آموزش چانسونگ که داره از کنارشون رد میشه یه لحظه می ایسته و بهشون نگاهی میکنه و به منصوره میگه:
_ منصوره باید پای راستت رو عقبتر بذاری.
0040~0.jpg
منصوره لبخندی میزنه و پاش رو میبره عقب. تا پاش، پای وویونگ که پشتش ایستاده رو لمس میکنه سریع برمیگرده و با خجالت میگه:
_ ببخشید.
وویونگ لبخندی میزنه و میگه:
_ مشکلی نیست. 
به آموزش دادن ادامه میدن در همین حین وویونگ با خودش میگه: «این دختر چطور میتونه با چند نفر رابطه داشته باشه؟! خیلی خجالتیه» مرضیه با ناراحتی میگه:
_ منصوره چقدر میرقصی؟ من حوصله م سر رفت. وقت وویونگ رو هم گرفتی، ولش کن دیگه.
وویونگ به منصوره میگه:
_ خب بذار بقیه ش رو بعدا تمرین کنیم. بیا حالا که حوصله ی نونا سر میره با هم بازی کنیم.
مرضیه خوشحال میشه، نسترن سرش رو از در اتاق تکیون بیرون میاره و میگه:
_ من و تکیون هم بازی میکنیم. بیاید بازی تلپاتی بکنیم.
منصوره میره کنار مرضیه میشینه و مرضیه با آرنج میزنه به پهلوی منصوره و آروم بهش میگه:
_ الان که جونسو نیست این بازی حال نمیده. اگه اون بود یکم تقلب میرسوند و میخندیدیم.
منصوره: باشه حالا بعدا که جونسو اومد باز هم بازی میکنیم.
مرضیه با ناامیدی میگه: 
_ اگه اون موقع نبودیم چی؟!
منصوره پژمرده میشه و یهو چانسونگ دستش رو از پشت میذاره روی شونه ی منصوره و میگه: 
_ تو توی کدوم گروه میری؟
مرضیه برمیگرده به چانسونگ نگاه میکنه و با خودش میگه: «انگار واقعا شیفته ش شده» منصوره میگه:
_ هر گروهی که مرضیه توش باشه.
نسترن: اِ... زرنگی؟ پس من و تکیون هم میریم توی گروه مرضیه و منصوره.
نیکون: چرا؟
نسترن: اون دوتا ناخواسته یه جواب میدن، حتی ناخواسته عاشق یه نفر هم میشن.
نیکون: چه جالب، پس باید حتما اون دوتا توی گروه های مختلف باشن.
برای بازی به دو گروه تقسیم میشن و گروه اول: (منصوره، چانسونگ، جونهو، وویونگ) گروه دوم: (مرضیه، نسترن، تکیون، نیکون). قانون بازی اینه که هر گروه از گروه دیگه یه سوال میپرسه و اون گروه باید جوابهاشون رو روی ورق بنویسن و هر گروه بیشتر جوابهای یکسان داشته باشن برنده حساب میشن. نسترن از گروه اول میپرسه:
_ الان دوست دارید چه میوه ای بخورید؟ 
 گروه اول که همه شون میدونن چانسونگ موز دوست داره و میخواد اونو بنویسه پس همه شون موز مینویسن و یه امتیاز میگیرن و با خوشحالی هورا میکشن. منصوره از گروه دوم میپرسه:
_ کدوم گروه خواننده دختر رو دوست دارید؟
گروه دوم بعد از اینکه مینویسن ورقهاشون رو بالا میگیرن، مرضیه و نسترن گروه "Miss A" رو نوشتن و تکیون گروه "SNSD" و نیکون گروه "(F(X" رو نوشتن. مرضیه و نسترن با ناراحتی نگاهشون میکنن و مرضیه با عصبانیت میگه:
_ گفتن گروهی که دوست دارید، نه گروهی که توش دوست دارید.
نسترن با ناراحتی تکیون رو نگاه میکنه و میگه:
_ با کی دوستی؟ 
تکیون با مظلومیت میگه: 
_ من یکی از طرفداراشونم.
تکیون یه تیکه از آهنگ "Genie" رو میخونه. نسترن با خوشی آهی میکشه و میگه:
_ پس قضیه ی جسیکا و یونا شایعه س؟
تکیون: آره بابا، اونا فقط دوستامن.
نسترن با خوشحالی میزنه به تکیون و میخنده، تکیون از گروه اول میپرسه:
_ وقتی به من نگاه میکنید چه رنگی به ذهنتون میاد؟
جونهو رنگ لباس زیر تکیون رو مینویسه که آبیه. وویونگ رنگ شلوار تکیون رو مینویسه که سفیده. چانسونگ رنگ بلوز تکیون رو مینویسه که زرده و منصوره هم مینویسه قرمز. تکیون بهشون میخنده و میگه:
_ شما فقط به ظاهر نگاه کردید! ولی منصوره تو چرا نوشتی قرمز؟
جونهو: من که ظاهر رو ندیدم، باطن رو نوشتم.
تکیون کوسن رو به طرف جونهو پرت میکنه و میگه:
_ تو که دیگه داری از دست میری، یکی باید جمعت کنه.
تکیون رو به منصوره منتظر جواب میشه، منصوره میگه:
_ خب، آخه وقتی میبینمت یاد آلبالو می افتم.
نسترن میپره و منصوره رو چندتا نیشگون میگیره و چانسونگ سریع منصوره رو توی بغلش پناه میده و میگه:
_ هی، بس کن، حالا مگه چی گفت؟
نسترن: منصوره عاشق آلبالوئه، ازش سیر نمیشه.   
منصوره که سرش به سینه ی چانسونگ چسبیده، صورتش از خجالت گر گرفته و چون میخواد چانسونگ نفهمه سریع از بغلش بیرون میاد و میگه:
_ نسترن من منظوری نداشتم.
نسترن: ایندفعه رو میبخشم ولی دیگه درمورد تکیون من اینطوری نگو.
تکیون سرفه ای میکنه و میگه:
_ انگار داشتیم بازی میکردیم ها...
جونهو از گروه دوم میپرسه:
_ اسم یکی از کسایی که اینجا هستن رو بنویسید.
همه شون نفر به نفر ورقهاشون رو بالا میبرن اسم "جونهو" رو نوشتن، به مرضیه که میرسه، مرضیه هنوز داره روی ورقش مینویسه که جونهو ورق رو از زیر دستش میکشه و میگه:
_ جر زنی نکن.
0041~1.jpg
جونهو ورق رو نگاه میکنه و میبینه نوشته "جونسو" و داشته خطش میزده، جونهو میخنده و میگه:
_ اینجا رو نگاه کنید نوشته جونسو.
نیکون با ناامیدی به مرضیه میگه:
_ جونسو که اینجا نیست.
مرضیه دست پاچه میشه و میگه:
_ فکر کردم اونم اینجا...( سریع چیزی به ذهنش میرسه و حرفش رو عوض میکنه) اسماتون شبیه همه اشتباه نوشتم.
بعد از کلی بحث گروه اول راضی میشن که برای این سوال به گروه دوم امتیاز بدن. نیکون به گروه اول میگه:
_ من یه چیزی توی ذهنمه، شما فقط روی ورق "آره" یا "نه" رو بنویسید.
 منصوره و وویونگ نوشتن "آره"، جونهو و چانسونگ نوشتن "نه". نیکون از شدت خنده روی زمین ولو میشه و میگه:
_ سوال این بود که....
        پایان قسمت هجدهم
       

هیچ نظری موجود نیست: