۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

قسمت چهاردهم - کنار زدن فاصله ها


خارجی - جاده - شب
مرضیه با ذوق به جونهو نگاه میکنه و میگه:
_ واقعا؟ یعنی لیاقت عضو گروه 2PM شدن رو داریم؟
 جونهو لبخند شیرینی میزنه و سرش رو به علامت مثبت تکون میده و میگه:
_ ولی نمیتونم صد درصد بگم چون تا حالا آواز خوندنتون رو از نزدیک نشنیدم. 
مرضیه: الان یه هفته س که حتی تمرین هم نکردیم.
جونهو: الان که دیگه توی خونه نیستیم، میتونی الان برام بخونی؟
مرضیه شروع میکنه و قسمتی از آهنگ "Give it to me" رو میخونه، مرضیه که خیلی با احساس میخونه جونهو محو خوندنش میشه و بعد از اینکه شعر تموم میشه مرضیه با شوق میگه:
_ چطور بود؟
جونهو: خوب بود...
وسط حرف جونهو موبایلش زنگ میزنه و جواب میده، جونسو از پشت تلفن میگه:
_ مرضیه حالش خوبه؟
جونهو: آره.
جونسو: زود بیاید خونه مگه یادتون رفته فردا فیلمبرداری داریم.
جونهو: باشه الان میایم.
بعدش جونهو به نیکون زنگ میزنه و خبر میده که باید زود برن خونه. بعد از اینکه جونهو گوشی رو قطع میکنه مرضیه با انتظار به جونهو نگاه میکنه ولی جونهو که نمیخواد از مرضیه تعریف کنه ترجیح میده دیگه درمورد خوندنش حرف نزنه و سکوتی بینشون ایجاد میشه، بعد از کمی جونهو میگه:
_ نونا، بذار ببرمت توی ماشین تا وقتی بچه ها اومدن زود بریم.
جونهو، مرضیه رو بغل میکنه و مرضیه به جونهو با کنجکاوی نگاه میکنه و با خودش میگه: «شاید خیلی بد خوندم نمیخواد توی ذوقم بزنه، شایدم خیلی خوب خوندم و نمیخواد ازم تعریف کنه... یعنی کدوم میتونه باشه؟» 
منصوره و نیکون و چانسونگ دارن بر میگردن پیش ماشین که منصوره به چانسونگ میگه:
_ ممنون که درکمون کردید و موبایلت رودادی بهم.
چانسونگ: هر کسی بود توی اون موقعیت همین کار رو میکرد.
نیکون با خودش میگه: «اینا رو چه تعارفی تیکه پاره میکنن»  

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق تکیون - شب
تکیون رخت خوابش رو روی زمین پهن میکنه و به نسترن میگه:
_ من اینجا میخوابم تا تو روی تخت راحت بخوابی. یه موقع روی موهات میخوابم و موهات کش میاد سرت درد میگیره. 
نسترن لبخند ملیحی میزنه و میگه:
_ ممنونم، شب بخیر.
نسترن دراز میکشه و تکیون که خوابیده رو نگاه میکنه و با خودش میگه: «ای جان مثل یه گربه ی ملوس خوابیده»

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق وویونگ - شب
جونسو وارد اتاق  میشه و وویونگ رو از خواب بیدار میکنه و آروم بهش میگه:
_ وویونگ یادته وقتی رفته بودیم خرید بهت چی گفتم؟
وویونگ با خوابالودگی میگه:
_ چی؟ در مورد تکیون میگی؟
جونسو: فکر میکنم نباید اون دوتا رو زیاد تنها بذاریم.
وویونگ: یعنی واقعا باید دخالت کنیم؟ حتماً خود تکیون حواسش هست.
جونسو: میترسم اون دختره گولش بزنه و کار دست تکیون بده.
وویونگ سری تکون میده و میگیره میخوابه. جونسو تکونش میده و میگه:
_ پس چرا خوابیدی؟ 
وویونگ: الان که دیگه نمیشه کاری کرد بذار بخوابیم.
جونسو آهی میکشه و از اتاق بیرون میره.

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - شب
جونسو با تردید به طرف در اتاق تکیون میره و در میزنه، تکیون در رو باز میکنه و میگه:
_ چیه این وقت شب؟
0032~0.jpg
جونسو توی اتاق سرک میکشه و تا رختخواب روی زمین رو میبینه خیالش راحت میشه و بدون توجه به حرف تکیون میره، تکیون با ناراحتی میگه:
_ داداش چرا اینطوری میکنی؟ خودت میگی زود بخواب بعدش نصف شب بیدارم میکنی و سرکارم میذاری؟
جونسو بخاطر اینکه تکیون رو الکی بیدار کرده ناراحت میشه، همینطور که سرش رو میندازه پایین وارد اتاق خودش میشه.

روز بعد
داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - شب
پسرا بعد از فیلمبرداری سخت و طولانیشون برگشتن خونه و هر کدوم توی اتاقشون خوابیدن بجز نیکون که هنوز به خونه برنگشته، دخترا دارن تلویزیون نگاه میکنن که نسترن میگه:
_ پسرا امروز خیلی خسته هستن، نظرتون چیه امشب ما شام بپزیم؟
منصوره: آه، بیاید سفارش بدیم از بیرون بیارن.
نسترن: آخه چطوری زنگ بزنیم؟
مرضیه: نسترن راست میگه باید خودمون بپزیم.
منصوره: من از آشپزی بدم میاد خودتون درست کنید.

داخلی - بیمارستان - شب
نیکون پیش دکتر شخصی گروه 2PM رفته و عکس پای مرضیه رو بهش نشون میده و میگه:
_ پای یکی از آشناهام آسیب دیده میخواستم بدونم وضعیتش چطوره، میتونه بازم برقصه؟
دکتر عکس رو با دقت نگاه میکنه و میگه:
_ ای کاش با خودت میاوردیش تا معاینه ش کنم ولی توی این عکس که چیز وخیمی دیده نمیشه البته اگه به پاش فشار بیاره ممکنه براش بد بشه.
نیکون نفس راحتی میکشه و میگه:
_ پس فقط باید یه مدت مراقبش باشیم؟
دکتر: دقیقا، ولی هرچی مدت زمان مراقبت بیشتر باشه بهتره. خواننده یا رقاص که نیست؟ آخه اگه باشه باید حداقل 20 روز کار نکنه.
نیکون: نه خوشبختانه.

داخلی - خانه ی 2PM - آشپزخونه - شب
نسترن در حال شام درست کردنه و مرضیه هم نشسته سر میز و کمکش میکنه.

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق چانسونگ - شب
چانسونگ با خستگی روی تختش دراز کشیده و چشماش رو بسته که یهو چشماش رو باز میکنه و با خودش میگه: «الان وقت خواب نیست، باید دست بکار بشم»

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - شب
منصوره با بی حالی تلویزیون نگاه میکنه، چانسونگ به طرفش میاد و میگه:
_ فیلمش خوب نیست؟
 منصوره با تعجب بهش نگاه میکنه و میگه:
_ نخوابیدی؟ 
چانسونگ: نه، اگه این فیلمه رو دوست نداری بیا بریم توی اتاقم کارت دارم.
منصوره تعجب میکنه ولی  طوری رفتار میکنه که چانسونگ متوجه نشه، تلویزیون رو خاموش میکنه و با چانسونگ به اتاقش میرن.

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق چانسونگ - شب
منصوره میشینه و چانسونگ یه بسته جلوش میذاره و میگه:
_ برای توئه، بازش کن.
منصوره با تعجب نگاهش میکنه و چانسونگ میگه:
_ بازش کن دیگه.
منصوره بسته رو باز میکنه و میبینه وسایل نقاشی توشه. با خوشحالی به چانسونگ میگه:
_ اینا مال منه؟
چانسونگ لبخندی میزنه و میگه:
_ دیروز گفتی نقاشی کردن دوست داری، اینا رو خریدم که تا وقتی اینجایی حداقل سرگرمی که دوست داری داشته باشی.
منصوره: ممنونم.
 منصوره با ذوق دستهاش رو یکم باز میکنه  و میخواد چانسونگ رو بغل کنه که پشیمون میشه و سرش رو میندازه پایین، چانسونگ با محبت بهش نگاه میکنه، آروم بغلش میکنه و میگه:
_ نیازی نیست احساس غریبگی کنی. 
 0033~1.jpg
پایان قسمت چهاردهم

هیچ نظری موجود نیست: