۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعه

قسمت هجدهم - تلپاتی

داخلی - خانه ی 2PM - حموم - صبح

جیون مات و مبهوت به رفتن جونهو نگاه میکنه و با تعجب و کمی ترس به جونسو میگه:

_ شما دارید چیکار میکنید؟ 

جونسو که متوجه ترس جیون میشه با خودش میگه: «از اول باید میرفتم سراغ این... حیف» به جیون میگه:

_ همه چیز آماده س.

جونسو که میاد از کنار جیون رد بشه، جیون اشتباه برداشت میکنه و با هول بلند میشه، روی پاش فشار میاد و از درد پاش میشینه و جیغ نیمه بلندی میزنه. جونسو سریع کنارش میشینه و میگه:

_ چرا بلند شدی؟ یکم صبر کن جونهو رفته سونگهی رو بیاره تا کمکت کنه.

جیون از فکر اشتباهی که درمورد جونسو کرده ناراحت میشه با شرمندگی به جونسو نگاهی میکنه و اشک توی چشمهاش حلقه میزنه تا اشکش سرازیر میشه جونسو دستش رو میذاره روی شونه ی جیون و به صورتش نگاه میکنه و میگه:

_ خیلی درد میکنه؟

جیون همینطور گریه میکنه و پاش که درد میکنه رو میگیره، با سرش تأیید میکنه ولی در حقیقت اشکهاش برای درد پاش نیست.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - ظهر

جیون و سونگهی و نیکون از بیمارستان برگشتن، نیکون همینطور که کمک میکنه جیون روی مبل بشینه میگه:

_ خودت که گفتی دکتر چی گفت، بخاطر بی دقتی که امروز کردی مجبوری چند روز بیشتر به پات فشار نیاری. لطفا بیشتر مراقب باش.

وویونگ به جیون میگه:

_ نونا ما که هستیم، پس اگه چیزی خواستی حتما بهمون بگو.

سونگهی با ناراحتی میگه:

_ تو که میدونستی نباید به پات فشار بیاری، آخه چرا اینطوری میکنی؟

هانا: ای بابا، حالا اتفاقیه که افتاده، زیاد سخت نگیر، از این به بعد بیشتر حواسشو جمع میکنه.

بعد از کمی جونسو به شهرش [دگو] پیش خانواده ش میره و هر کسی هم میره پی کار خودش. وویونگ درحالی که آهنگ توی گوشش گذاشته وسط اتاق برای خودش قر میده و میرقصه که سونگهی با تردید میاد کنارش، با دست به شوونه ش میزنه و وویونگ گوشی رو از گوشش برمیداره، سونگهی بهش میگه:

_ الان میتونی بهم یاد بدی؟

وویونگ: چی رو؟

 سونگهی: رقص ذوب شدن.

وویونگ: مگه تازه از بیمارستان نیومدی؟ الان خسته ای برو استراحت کن، بعدا بهت یاد میدم.

سونگهی: من رقصیدن رو دوست دارم، حتی اگه خسته باشم با رقصیدن خستگیم در میاد.

وویونگ شروع میکنه و با شوق و ذوق فراوان رقصیدن رو به سونگهی یاد میده. در حین آموزش چانسونگ که داره از کنارشون رد میشه یه لحظه می ایسته و بهشون نگاهی میکنه و به سونگهی میگه:

_ سونگهی باید پای راستت رو عقبتر بذاری.


0040~0.jpg

سونگهی لبخندی میزنه و پاش رو میبره عقب. تا پاش، پای وویونگ که پشتش ایستاده رو لمس میکنه سریع برمیگرده و با خجالت میگه:

_ ببخشید.

وویونگ لبخندی میزنه و میگه:

_ مشکلی نیست. 

به آموزش دادن ادامه میدن در همین حین وویونگ با خودش میگه: «این دختر چطور میتونه با چند نفر رابطه داشته باشه؟! خیلی خجالتیه» جیون با ناراحتی میگه:

_ سونگهی چقدر میرقصی؟ من حوصله م سر رفت. وقت وویونگ رو هم گرفتی، ولش کن دیگه.

وویونگ به سونگهی میگه:

_ خب بذار بقیه ش رو بعدا تمرین کنیم. بیا حالا که حوصله ی نونا سر میره با هم بازی کنیم.

جیون خوشحال میشه، هانا سرش رو از در اتاق تکیون بیرون میاره و میگه:

_ من و تکیون هم بازی میکنیم. بیاید بازی تلپاتی بکنیم.

سونگهی میره کنار جیون میشینه و جیون با آرنج میزنه به پهلوی سونگهی و آروم بهش میگه:

_ الان که جونسو نیست این بازی حال نمیده. اگه اون بود یکم تقلب میرسوند و میخندیدیم.

سونگهی: باشه حالا بعدا که جونسو اومد باز هم بازی میکنیم.

جیون با ناامیدی میگه: 

_ اگه اون موقع نبودیم چی؟!

سونگهی پژمرده میشه و یهو چانسونگ دستش رو از پشت میذاره روی شونه ی سونگهی و میگه: 

_ تو توی کدوم گروه میری؟

جیون برمیگرده به چانسونگ نگاه میکنه و با خودش میگه: «انگار واقعا شیفته ش شده» سونگهی میگه:

_ هر گروهی که جیون توش باشه.

هانا: اِ... زرنگی؟ پس من و تکیون هم میریم توی گروه جیون و سونگهی.

نیکون: چرا؟

هانا: اون دوتا ناخواسته یه جواب میدن، حتی ناخواسته عاشق یه نفر هم میشن.

نیکون: چه جالب، پس باید حتما اون دوتا توی گروه های مختلف باشن.

برای بازی به دو گروه تقسیم میشن و گروه اول: (سونگهی، چانسونگ، جونهو، وویونگ) گروه دوم: (جیون، هانا، تکیون، نیکون). قانون بازی اینه که هر گروه از گروه دیگه یه سوال میپرسه و اون گروه باید جوابهاشون رو روی ورق بنویسن و هر گروه بیشتر جوابهای یکسان داشته باشن برنده حساب میشن. هانا از گروه اول میپرسه:

_ الان دوست دارید چه میوه ای بخورید؟ 

 گروه اول که همه شون میدونن چانسونگ موز دوست داره و میخواد اونو بنویسه پس همه شون موز مینویسن و یه امتیاز میگیرن و با خوشحالی هورا میکشن. سونگهی از گروه دوم میپرسه:

_ کدوم گروه خواننده دختر رو دوست دارید؟

گروه دوم بعد از اینکه مینویسن ورقهاشون رو بالا میگیرن، جیون و هانا گروه "Miss A" رو نوشتن و تکیون گروه "SNSD" و نیکون گروه "(F(X" رو نوشتن. جیون و هانا با ناراحتی نگاهشون میکنن و جیون با عصبانیت میگه:

_ گفتن گروهی که دوست دارید، نه گروهی که توش دوست دارید.

هانا با ناراحتی تکیون رو نگاه میکنه و میگه:

_ با کی دوستی؟ 

تکیون با مظلومیت میگه: 

_ من یکی از طرفداراشونم.

تکیون یه تیکه از آهنگ "Genie" رو میخونه. هانا با خوشی آهی میکشه و میگه:

_ پس قضیه ی جسیکا و یونا شایعه س؟

تکیون: آره بابا، اونا فقط دوستامن.

هانا با خوشحالی میزنه به تکیون و میخنده، تکیون از گروه اول میپرسه:

_ وقتی به من نگاه میکنید چه رنگی به ذهنتون میاد؟

جونهو رنگ لباس زیر تکیون رو مینویسه که آبیه. وویونگ رنگ شلوار تکیون رو مینویسه که سفیده. چانسونگ رنگ بلوز تکیون رو مینویسه که زرده و سونگهی هم مینویسه قرمز. تکیون بهشون میخنده و میگه:

_ شما فقط به ظاهر نگاه کردید! ولی سونگهی تو چرا نوشتی قرمز؟

جونهو: من که ظاهر رو ندیدم، باطن رو نوشتم.

تکیون کوسن رو به طرف جونهو پرت میکنه و میگه:

_ تو که دیگه داری از دست میری، یکی باید جمعت کنه.

تکیون رو به سونگهی منتظر جواب میشه، سونگهی میگه:

_ خب، آخه وقتی میبینمت یاد آلبالو می افتم.

هانا میپره و سونگهی رو چندتا نیشگون میگیره و چانسونگ سریع سونگهی رو توی بغلش پناه میده و میگه:

_ هی، بس کن، حالا مگه چی گفت؟

هانا: سونگهی عاشق آلبالوئه، ازش سیر نمیشه.   

سونگهی که سرش به سینه ی چانسونگ چسبیده، صورتش از خجالت گر گرفته و چون میخواد چانسونگ نفهمه سریع از بغلش بیرون میاد و میگه:

_ هانا من منظوری نداشتم.

هانا: ایندفعه رو میبخشم ولی دیگه درمورد تکیون من اینطوری نگو.

تکیون سرفه ای میکنه و میگه:

_ انگار داشتیم بازی میکردیم ها...

جونهو از گروه دوم میپرسه:

_ اسم یکی از کسایی که اینجا هستن رو بنویسید.

همه شون نفر به نفر ورقهاشون رو بالا میبرن اسم "جونهو" رو نوشتن، به جیون که میرسه، جیون هنوز داره روی ورقش مینویسه که جونهو ورق رو از زیر دستش میکشه و میگه:

_ جر زنی نکن.


0041~1.jpg

جونهو ورق رو نگاه میکنه و میبینه نوشته "جونسو" و داشته خطش میزده، جونهو میخنده و میگه:

_ اینجا رو نگاه کنید نوشته جونسو.

نیکون با ناامیدی به جیون میگه:

_ جونسو که اینجا نیست.

جیون دست پاچه میشه و میگه:

_ فکر کردم اونم اینجا...( سریع چیزی به ذهنش میرسه و حرفش رو عوض میکنه) اسماتون شبیه همه اشتباه نوشتم.

بعد از کلی بحث گروه اول راضی میشن که برای این سوال به گروه دوم امتیاز بدن. نیکون به گروه اول میگه:

_ من یه چیزی توی ذهنمه، شما فقط روی ورق "آره" یا "نه" رو بنویسید.

 سونگهی و وویونگ نوشتن "آره"، جونهو و چانسونگ نوشتن "نه". نیکون از شدت خنده روی زمین ولو میشه و میگه:

_ سوال این بود که....


        پایان قسمت هجدهم
       

هیچ نظری موجود نیست: