۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

قسمت نوزدهم - نمیتونم ولت کنم

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نشیمن - ظهر

سونگهی و وویونگ نوشتن "آره"، جونهو و چانسونگ نوشتن "نه". نیکون از شدت خنده روی زمین ولو میشه و میگه:

_ سوال این بود که میخوای کسی که مثل تو جواب داده رو ببوسی؟

سونگهی و وویونگ شکه میشن و به هم نگاه میکنن. چانسونگ سریع ورق رو از دست وویونگ میگیره و میگه:

_ این ورق مال من بود.

چانسونگ لپ سونگهی رو میبوسه سونگهی قلبش یخ میشه و مات و مبهوت به چانسونگ خیره میشه. همه خشکشون میزنه و چانسونگ رو نگاه میکنن و چانسونگ با مظلومیت میگه:

_ مگه چیه؟ همتون شوخی میکنید، منم یه بار شوخی کردم.

وویونگ ورق رو از چانسونگ پس میگیره و طلبکارانه میگه:

_ جر زنی هم در این حد؟ جواب آره ی سونگهی به من بود.

سونگهی با خجالت به وویونگ نگاه میکنه. جیون میگه:

_ اینجا چه خبره؟

در همین حین هانا روی دوتا ورق مینویسه "آره" و یکیش رو به دست تکیون میده، رو به نیکون میگه:

_ جواب ما دوتا هم آره بوده.

و سریع یه بوس کوچولو از لب تکیون میگیره، همه با تعجب میگن:

_ واووووووو.

تکیون که شکه شده به روی خودش نمیاره، الکی میخنده و دستی توی سر هانا میکشه و میگه:

_ عجب شیطونی هستیا.

هانا میخنده و به تکیون زبون درازی میکنه، تکیون آروم بهش میگه:

_ میبینم که جلوی جمع هم نمیتونی خودتو کنترل کنی، چه برسه به امشب.

هانا پوزخندی میزنه و میگه:

_ خواهیم دید.

نیکون یکی از ورقهایی که روش آره نوشتن رو از روی زمین برمیداره و همینطور که به طرف وویونگ میره میگه:

_انگار اینطور که پیش رفته یه جواب آره کمه. آره ی منم برای وویونگ.


نیکون، لپ وویونگ رو محکم بوس میکنه. وویونگ، نیکون رو کنار میزنه و در حالی که لپش رو پاک میکنه میگه:

_ داداش داری چیکار میکنی؟

جیون: شما واقعا؟... آره!!!؟؟؟

نیکون و وویونگ با تعجب جیون رو نگاه میکنن و وویونگ با عصبانیت با لحجه ی بوسانی میگه:

_ نه خیر، من مَردم.... من مَردم.

همه به وویونگ میخندن و به بازی ادامه میدن، در آخر گروه اول برنده میشن و تصمیم میگیرن که برای مجازات گروه دوم براشون آهنگ Even if I Die, I Can't Let You Go از گروه 2AM رو بخونن. جیون میگه:

_ اگه همسایه ها صدای ما رو بشنون چی؟ 

جونهو: آروم بخونید، تازه اگه بشنون هم مگه چی میشه، انگار داریم تلویزیون نگاه میکنیم.

گروه دوم شروع میکنن، هانا درتمام مدت رو به تکیون میخونه و خودشو برای تکیون لوس میکنه. جیون داره با نا امیدی هانا رو نگاه میکنه که یهو نیکون میشینه کنارش و همینطور که دستش رو دور گردن جیون میندازه با هم میخونن. 

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق نیکون - عصر

نیکون به جوسوب زنگ زده یواشکی باهاش صحبت میکنه و میگه:

_ خب راستی از اون دخترا چه خبر؟ پیداشون کردید؟

جوسوب از پشت تلفن میگه:

_ من زیاد خبر ندارم، خود جینیونگ پیگیرشه.

نیکون: آخه چرا اینقدر اصرار داره که اون سه تا دختر به رو گروه ما بپیوندن؟

جوسوب: منم خیلی دوست دارم اونا با شما یکی بشن، دخترای خیلی خوب و با استعدادین، حیفه اگه با یه گروه معروف مثل شما نباشن.

نیکون با خودش میگه: «منو باش که میخواستم از این بخوام جینیونگ رو راضی کنه، یکی باید خود اینو راضی کنه» نیکون توی همین فکره که جوسوب صدای دخترا رو از پشت تلفن میشنوه و چند بار میپرسه:

_ مهمون دارید؟

نیکون یهو به خودش میاد و میگه:

_ نه بابا، مهمونمون کجا بوده؟! صدای تلویزیونه. 

نیکون از در اتاق سرش رو بیرون میکنه و میگه:

_ بچه ها صدای تلویزیون رو کم کنید دارم با تلفن حرف میزنم.

نیکون بعد از کمی با نا امیدی خداحافظی میکنه روی تختش دراز میکشه و توی فکر فرو میره.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق تکیون - شب

هانا موهاشو بافته و روی تخت نشسته. تکیون میاد کنارش میشینه و هانا با خوشحالی میگه:

_ ببین موهامو بافتم دیگه تو هم میتونی روی تخت بخوابی.

تکیون مات و مبهوت به هانا نگاه میکنه، کمی فکر میکنه و با محبت موهای هانا رو نوازش میکنه و میگه:

_ چه قشنگ بافتیش. از کجا میدونستی برای امشب نقشه دارم؟

چشمای هانا از شادی برقی میزنه و میگه:

_ آخ جون، میخوای چی کاری کنی؟

تکیون که شادی رو توی چشمهای هانا میبینه، دستش رو کنار هانا میذاره و به طرفش نیم خیز میشه و با شیطنت میگه:

_ دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم.

هانا میزنه زیر خنده و میگه:

_ دیدی گفتم. 

تکیون: پس بدو حاضر شو، دوست دارم توی این لباس ببینمت.

تکیون ساکی رو به هانا میده و هانا با ذوق بازش میکنه و از توش  یک ست لباس ورزشی در میاره و با ناراحتی تکیون رو نگاه میکنه و میگه:

_ آه، لباس ورزشی؟ فکر میکردم حداقل یه لباس مهمونی برام آوردی، تا باهم بریم کلوب.

تکیون لپ هانا رو میکشه و میگه:

_ کلوب خیلی شلوغه، باید بریم یه جای خلوت، مثلا کوه.

هانا با خوشحالی تکیون رو بغل میکنه و میگه:

_ وای واقعا میخوایم بریم کوه؟

تکیون، هانا رو از بغلش بیرون میاره و میگه:

_ هیس... باید یواشکی بریم کسی نفهمه.

درحالی که تکیون داره از اتاق میره بیرون، هانا با ذوق آروم میگه:

_ توی خوابم نمیدیدم که با تو یواشکی برم بیرون.

یه لحظه تکیون توی جاش خشکش میزنه ولی به راهش ادامه میده.

 

داخلی - خانه ی 2PM - آشپزخونه - شب

تکیون در حال آماده کردن کوله پشتیشه که چانسونگ میزنه به پشتش و میگه:

_ کجا داری میری؟

تکیون دستش رو میذاره روی دهن چانسونگ و میگه:

_ هیس... آروم. میخوام با هانا برم کوه.

چانسونگ: واقعا؟ با اون موهایی که اون داره معلوم میشه که دختره.

تکیون: براش لباس ورزشی گرفتم. موهاشو بافته و میذاره توی کلاه.

چانسونگ: پس همینجا وایستا من و سونگهی هم میایم.

چانسونگ سریع از آشپزخونه میره بیرون.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق وویونگ - شب

جیون خوابه و سونگهی توی جاش دراز کشیده چند ضربه ی آروم به در میخوره و صدای چانسونگ میاد که آروم سونگهی رو صدا میکنه. سونگهی در رو باز میکنه و چانسونگ با کوله پشتیش دم در ایستاده. سونگهی میگه:

_ جایی میخوای بری؟

چانسونگ: میشه بیام تو؟

سونگهی با سر تأیید میکنه و چانسونگ میاد تو و یه دست از لباسهای وویونگ رو به سونگهی میده و میگه:

_ اینو بپوش میخوایم با هانا و تکیون بریم بیرون.

 

خارجی - کوه - شب

هر چهارتایی دور آتش نشستن و تکیون و هانا هی با هم شوخی میکنن و سونگهی و چانسونگ هم ساکت کنار هم نشستن. چانسونگ یواش به سونگهی میگه:

_ بیا این دوتا رو با عشقشون تنها بذاریم.

سونگهی یواشکی میخنده و چانسونگ دست سونگهی رو میگیره و میبره.

 

داخلی - خانه ی 2PM - اتاق جونهو - شب

جونهو روی تختش خوابیده، جیون خوابالو خوابالو وارد اتاق میشه و کنار جونهو میخوابه و سرش رو روی کپل جونهو میذاره.

 

خارجی - کوه - شب

تکیون و هانا رو به روی هم نشستن و تکیون دستهای هانا رو گرفته و میگه:

_ راستش، من دوست ندارم دوست دخترم خواننده باشه چون اونطوری نمیتونیم زیاد با هم باشیم.

هانا: من حاضرم بخاطر تو از خواننده شدن بگذرم، چون تو برام مهمتری.


پایان قسمت نوزدهم
      

هیچ نظری موجود نیست: