خلاصه و کپچرهای قسمت چهاردهم سریال با من ازدواج کن مری - Marry me Mary

بعد از اینکه آدم دزدا موو-کیول رو سوار ماشین میکنن و میبرن، مری هم ماشین پلیس میبینه و سوار میشه، دنبال ماشین میرن. جونگ-این هم به موبایل مری زنگ میزنه و میبینه بابای مری جواب میده و باباهه یهو وسط حرفهاش میگه موو-کیول الان باید ناخوش باشه.... و جونگ-این هم شک میکنه ولی باباهه زود گوشی رو قطع میکنه. مری هم با پلیسا دنبال ماشین میرن ولی اونا واینمیستن و تا اینکه موو-کیول رو از ماشین پرت میکنن بیرون، مری هم از ماشین پلیس پیاده میشه و به موو-کیول میگه بیا بریم بیمارستان ولی موو-کیول قبول نمیکنه. از اینطرف هم لی-آن و سو-جون میرن روی صحنه و مصاحبه میکنن تا اینکه موو-کیول برسه و بعدش گروه موو-کیول میان روی صحنه ولی همه منتظر موو-کیولن و هی اسمش رو صدا میکنن تا اینکه یهو موو-کیول و مری از وسط جمعیت میان و موو-کیول میره روی صحنه و میگه این آهنگ نشون میده چطور تو با گرمات قلب سرد منو گرم کردی (مکث میکنه و همه جیغ میکشن) موو-کیول با صدای بلند میگه مری کریسمس، عاشقتم..... مری هم ذوق میکنه و با لذت به آهنگی که موو-کیول میخونه گوش میده، موو-کیول هم هی وسط خوندنش عشق از خودش در میکنه و یه چشمک هم به مری میزنه.... بعد از اجرا موو-کیول کابوس میبینه که همون آدم دزدا دنبالشن و دست موو-کیول مصنوعی شده (انقدر که مچ دستش درد میکرده چه کابوس ترسناکی که ندید) موو-کیول از خواب بیدار میشه و میبینه توی خونه ی جونگ-اینه و مچ دستش که کبود بود هیچی حالا کتفش هم درد میکنه، همش تقصیر این دزدای نامرده. جونگ-این به موو-کیول میگه کسی دلیلی داره که بخواد این کارو باهات بکنه. موو-کیول هم میگه نه، ولی هر کسی بود فکر کنم نمیخواست برای اجرا برسم. جونگ-این هم میره توی فکر.... سو-جون هم که از ابراز عشق موو-کیول به مری، کلی حالش خراب شده به لی-آن میگه موو-کیول عاشق مری نیست، دلش براش میسوزه. (به همین خیال باش)

بابای مری هم با بابای جونگ-این تلفنی حرف میزنه و میگه حواست به اون دختربازه هست. مامان موو-کیول هم میشنوه و شک میکنه. مری و موو-کیول و جونگ-این نشستن و دارن در مورد اینکه حقیقت رو به بابای مری بگن یا نگن حرف میزنن که یهو بابای مری میاد و میگه موو-کیول اینجا چیکار میکنه...  جونگ-این هم همه ی حقیقت رو میگه و باباهه هم عصبانی میشه و میگه یعنی تو از دخترم سوءاستفاده کردی که از بابات پول بگیری؟ جونگ-این هم میگه آره. (بیچاره اول نیتش این بود ولی الان مری رو دوست داره) موو-کیول به باباهه میگه لطفا با رابطه ی ما موافقت کن. ولی باباهه به مری میگه مگر اینکه از روی جنازه ی من رد بشید، اگه میخوای هر کاری خودت میخوای بکنی، بکن... ولی دیگه دختر من نیستی. مری داره توی خونه ی موو-کیول برای موو-کیول روی کبودی کتفش دارو میزنه و ازش بخاطر باباش عذرخواهی میکنه، ولی موو-کیول میگه اشکالی نداره، اون فقط نگران توئه (قربون اون فهم و درکت که بابای بی مخ مری رو درک میکنی) موو-کیول به مری میگه کبودی روی کتفش رو فوت کنه و مری هم فوت میکنه، بعد موو-کیول پیشونیش رو نشون میده و میگه اینجا رو هم فوت کن... مری هم که ساده براش فوت میکنه ، بعد موو-کیول لباشو غنچه میکنه و نشونش میده و میگه اینجا هم... مری با دست محکم لب موو-کیولو میگیره و میگه میخوای منو گول بزنی؟ (نه بابا اینقدر هم که فکر میکردیم ساده نبود، خب اینکارو نکن لبهای با ارزشش درد میگیره) موو-کیول با ذوق خاصی میگه میدونی اونموقع که اومدی زمین اسکیت دنبالم چقدر خوشحال شدم؟ دستمو که گرفتی انگار یخای قلبم آب شد. موو-کیول سرشو میذاره روی پای مری، مری میگه راستی گفتی که کریسمس تولدته، نه؟ دوست داری چی هدیه بگیری؟ موو-کیول هم یکم فکر میکنه و یهو با ذوق میشیه و پرده ی وسط تخت رو نشون میده و میگه بیا اینو برداریم.... مری هم با تعجب به پرده نگاه میکنه و میگه این که هنوز خوبه، چرا برداریمش؟ موو-کیول هم با شینطت به مری نگاه میکنه..... (ای بابا از این کارا نکن دختر مردم غش میکنه)

 

جونگ-این خواب میبینه که[وقتی بچه بوده مامانش عکس مامان مری رو دیده و داره  با باباش سر اون عکس دعوا میکنن] یهو جونگ-این از خواب میپره و اشکش جاری میشه جونگ-این میره پیش باباش و باباش بهش کارت دعوت عروسی میده و میگه به هر کسی میخوای بده.... جونگ-این هم حرف دزدیدن موو-کیولو میکشه وسط و به باباش میگه اگه مری بفهمه که شما دستور دزدیدن موو-کیول رو دادید دیگه حتی نمیخواد منو ببینه. خلاصه با باباش دعواش میشه و باباهه یه سیلی بهش میزنه (به به، به این میگن مرد از اول باید جلوی خواسته های مذخرف باباش می ایستاد) موو-کیول هم یه روزه خیلی معروف و محبوب میشه و مامانش میاد دیدنش و توی حرفاش میگه که بابای مری داشت با پدرشوهر مری حرف میزد و از اینکه مراقب تو باشن حرف میزدن. موو-کیول هم شک میکنه. مری کارت دعوت عروسی رو میبینه و ناراحت میشه. موو-کیول میره خونه ی جونگ-این و بهش میگه بابات دستور دزدیدن منو داده؟ جونگ-این هم به جای باباش معذرت خواهی میکنه ولی موو-کیول میگه چرا بابات برای مری تصمیم میگیره، مگه بابای مریه؟ جونگ-این هم میگه پس سعی کن موفق بشی اونوقت کسی نمیتونه مخالفت باشه. موو-کیول میگه حتما اینو به بابات بگو، بذار تا آخرش بریم و ببینیم که کی مری رو شاد میکنه و کی گریه میندازش. موو-کیول از اتاق جونگ-این میاد بیرون و به مری که داره آشپزی یاد میگیره با ناراحتی نگاه میکنه و میره. موو-کیول مصاحبه ی رادیوئی میکنه و مری هم داره تقویت کننده ی مو میخره و مصاحبه رو میشنوه. گزارشگره از موو-کیول میپرسه دوست دخترت سو-جونه؟ موو-کیول هم میگه نه، مری کریسمس آدم معروف نیست. مری هم با شنیدن اسم سو-جون حالش گرفته میشه. مری میره پیش باباش و باباهه میگه باید برای عروسی آماده بشی. مری هم میگه من عروسی نمیکنم. باباهه هم میگه بابای جونگ-این از قدرتش استفاده میکنه، همونطور که برای اون پسره استفاده کرد. مری هم میفهمه که بابای جونگ-این توی دزدیدن موو-کیول نقش داشته.  

 

جونگ-این به موو-کیول میگه باید برای یه مجله با سو-جون عکس بندازه، ولی موو-کیول میگه نمیخوام مگه من مدلم. جونگ-این هم میگه چون قبلا برات با سو-جون داستان ساختن، خوب نیست که یهویی اینو قبول نکنی. موو-کیول هم میگه چیه؟ اگه قبول نکنم میخوای مثل بابات منو با قدرتت مجبور کنی؟ مری هم که از راه میرسه اینا رو میشنوه و میره خونه ی بابای جونگ-این. باباهه میگه من میخواستم جلوی بدبختیت رو بگیرم. مری هم میگه من بدبخت نیستم و نخواهم بود. خلاصه مری میگه که دروغکی با جونگ-این زندگی میکرده و نمیخواد با جونگ-این عروسی کنه. ولی باباهه میگه تو بهم قول دادی، منم کسیم که روی قولم میمونم. (این باباهه دیگه آخرشه، میبینه اشک مری دراومده ولی بازم حرف خودشو میزنه، خب مری دوست نداره با پسر تحفه ات عروسی کنه ){حیف که جونگ-اینه  وگرنه واقعا تحفه میشد} موو-کیول قبول میکنه و با سو-جون عکس میندازه و تا دیر وقت سر کاره، مری هم همینطور که منتظرشه نشسته خوابش برده، وسط شب موو-کیول میاد و مری بهش میگه به بابای جونگ-این حقیقت رو گفتم و دیگه نمیرم خونه ی جونگ-این. موو-کیول هم میگه بعد از چندتا کنسرت میتونم حلقه ی نامزدی رو بخرم و بهش برگردونم. موو-کیول میره برای مری یه گردنبند که گربه س میخره. (به یاد اونجا که به مری میگفت شبیه گربه ی شرک شدی) مدیر بانگ هم که دیده موو-کیول محبوب شده بهش کار پیشنهاد میده ولی موو-کیول ردش میکنه. جونگ-این هم بی خبر از همه چیز میره خونه ش و میبینه مری نیست بهش زنگ میزنه، مری هم داره خونه ی موو-کیول رو برای کریسمس آماده میکنه و به جونگ-این میگه من دیگه نمیام خونه ات. جونگ-این هم میگه ما که قراردادمون هنوز تموم نشده. مری میگه متاسفم، ولی دیگه قرارداد بی معنیه. با اینکه موو-کیول کنسرت داره و دیر میاد ولی مری برای تولد موو-کیول کیک درست میکنه و خلاصه کلی تدارک میبینه و با یه کش قلب هم به پرده ی روی تختشون میبنده. یهو جونگ-این زنگ میزنه و میگه امشب موو-کیول دیر میاد، میشه بیای اینجا. مری هم با تاسف میگه ببخشید نمیتونم، به موو-کیول قول دادم که باهاش تولد بگیرم. خلاصه با اینکه خودش هم نمیخواد ولی حال جونگ-اینو میگیره.

موو-کیول به جونگ-این زنگ میزنه و میگه این چه اجراییه؟ مگه آهنگ زمینه ی اسکی بازها هم کنسرته؟ اگه بتونم حلقه رو برگردونم دیگه از این کارای احمقانه نمیکنم. بعدش موو-کیول به شوخی به مری میگه دیر میام، منتظرم نباش، میخواد سورپرایزش کنه  میره حلقه رو میخره و با خوشحالی داره میره خونه ی جونگ-این. جونگ-این ناراحت و تنها نشسته و به زمانهایی که مری پیشش بود فکر میکنه  و به مری اس ام اس میده که برای آخرین بار بره پیشش. مری هم ناراحت و گیج میشه و بلاخره میره خونه ی جونگ-این، جونگ-این با دیدنش خوشحال میشه و بهش میگه که خیلی خوبه که کریسمس یکی کنارت باشه. مری هم ناراحت و درحالی که اشک میریزه میگه لطفا... منو طلاق بده.  جونگ-این ناراحت میشه ولی مثل همیشه نمیخواد ناراحتیشو نشون بده. مری بلند میشه و میخواد بره که یهو جونگ-این دیگه نمیتونه خودشو کنترل کنه و از پشت مری رو  بغل میکنه  مری شکه میشه و میخواد از بغلش بیاد بیرون ولی جونگ-این نمیزاره و میگه لطفا... یه لحظه اینطوری بمون. مری هم درحالی که گریه میکنه ساکت وایمیسته. از بخت بد این موو-کیول و مری، یهو موو-کیول از راه میرسه و مری رو توی بغل جونگ-این میبینه و قلبش میشکنه..... (خدایی با دیدن این صحنه ی آخر و چهره ی دلشکسته ی موو-کیول، قلب آدم تیکه تیکه میشه)

ما اصلا طاقت نداریم موو-کیولو اینطوری ببینیم

یعنی موو-کیول چیکار میکنه؟؟؟؟!!!

پایان قسمت چهاردهم